بیداردلان، هشیاران و گشادهسینهگان، شبان و روزان، در همهگاه، چشم به راهاند و به سوی این قبله در نماز، تا نفحۀ الهی بوزد و بوی خوش آن، فضا را بیاگند و اینان بهرۀ خود برند و جان تفتزدۀ خود را از تَفتِستان زندگی به سوی نسیم صباحان و جانافزای کوی دوست بکشند.
شناختِ هنگامها، رصد لَمحهها و بهنگام گُشادن سینه و کشاندن خود به گذرگاه نسیم و بهرهگیری از وزشِ حیاتبخش آن، از هر کسی ساخته نیست، باشندۀ کوی دوست باید و آشیانگزین آن قاف.
این باشندگانِ کوی دوست، هر آن و هرگاه، نسیمی از کوی دوست بوزد، شامههاشان بهکار میافتد، آسیمهسر برمیخیزند، تا جام وجود خود را از آن لبالب سازند.