طبق سنت دانشکدهٔ الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، در هر دفتر از مقالات و بررسیها، خلاصه و یا گزارش برخی پایاننامههای دکتری به چاپ میرسد.
در این دفتر، خلاصهای از رسالهٔ دکتری آقای محمد احمد اسماعیل الخاروف (تبعهٔ مملکت اردن هاشمی) تحت عنوان:«اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی از قرن یکم تا چهاردهم هجری و مقایسهٔ آنها با واحدهای اندازهگیری نظام متریک» که در گروه فرهنگ و تمدن اسلامی در ۱۳/۹/۱۳۵۳ شمسی با درجهٔ بسیار خوب تصویب گردیده به نظر خوانندگان میرسد.
مقالات و بررسیها
اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی
از قرن اوّل تا قرن چهاردهم هجری
و مقایسهٔ آنها با اوزان و مکاییل و مقاییس در نظام متریک[۱]
دکتر محمد احمد اسماعیل الخاروف
رسالهٔ حاضر، بررسی علمی و تطبیقی دربارهٔ یکی از موضوعهای مهم و حسّاس تمدن اسلامی یعنی: اوزان و مقیاسها و کیلهاست که در آن نظامهای مختلف واحدهای اندازهگیری که مسلمین در ممالک مختلف اسلامی از ظهور اسلام، تا اواسط قرن بیستم میلادی در مبادله و دادوستد و خرید و فروش خارجی و داخلی و رسمی و عرفی بهکار میبردهاند.
و در حقیقت، این بررسی علمی، از دشوارترین و پیچیدهترین تحقیقات علمی است؛ لذا بدون هیچ مبالغه و گزافهگویی در مقایسه و استنتاج و تحقیق و همچنین در استقرای واحدهای که در متون آمده با مشکلات زیادی روبهرو شده و خوشبختم که با رعایت امانت علمی، نتایج تحقیقات و زحمات طاقتفرسای خود را به دانشپژوهان عرضه میدارم. پیچیدگی و دشواری موضوع رساله، علل زیادی دارد از جمله:
۱. اختلاف نظر عملی و نظری در مورد واحدهای اندازگیری برحسب اختلاف زمان و مکان و مذاهب اسلامی.
۲. پراکندگی و متناقضبودن مطالب کتب مشهور فقهی و لغوی و جغرافیایی و تاریخ عمومی و تاریخ اقتصادی و سفرنامهها در مورد واحدهای اندازهگیری و ابزار مبادله.
بههمین جهت، تحقیق دربارهٔ اوزان و کیلها و مقیاسهای اسلامی، یکی از پیچیدهترین مطالعات تاریخی، اجتماعی و اقتصادی است که به امور مالی و احکام شرع و قانونگذاری در اسلام مربوط میشود و کسیکه بخواهد در این زمینه دست به تحقیق و بررسی بزند باید از تاریخ و جغرافی و فقه و جامعهشناسی اسلامی اطلاع کافی داشته و با ریاضیات آشنا باشد.
نکتهای که باید مورد توجّه محقّق تاریخ واحدهای وزن و پیمانهها و مقیاسها، در نزد مسلمانان قرار گیرد عدم انطباق این واحد با نظامی یگانه و ثابت در کلیه عالم اسلامی است. این اختلافات، تا قرن بیستم پابرجا مانده است و همچنین هر شهر و هر نقطهای، نظام وزنی مخصوص بهخود داشته است و اگر بخواهیم به رطل، که یک واحد وزنی معروف در اکثر نقاط عالم اسلامی میباشد. بهعنوان مثال: وزن هر رطل در بغداد ۱۳۰ دِرهم و در قاهره ۱۴۴ دِرهم در شیراز ۸ برابر رطل بغدادی است و این امر در مورد سایر اوزان و پیمانهها و مقیاسات صدق میکند.
استاد بزرگ، مرحوم دکتر محسن حسینی، این اختلافات را اینگونه تفسیر نموده است:
این اختلافات مربوط به اختلاف پیشین نظامهای وزنی مناطقی است که اسلام بدانجا قدم گذاشته است.
بر همین اساس، تحقیق تاریخی درباره این واحدها، برحسب دورههای مختلف اسلامی ممکن نیست و باید برحسب تقسیم جغرافیایی و یا تحقیق واحدهای وزنی بهطور مستقل و جدا از شهرهای اسلامی باشد. این مسایلی است که در این بحث دنبال میشود. ولی توجه خواننده را دوباره به این نظام واحد دقیق که شریعت اسلامی آنرا وضع نموده است جذب مینماییم:
بنابراین میتوان واحدهای وزنی را که شرع اسلامی مقرر داشته است واحدهای شرعی و غیر از آنرا واحدهای عرفی بنامیم. مثلا رطل در شریعت اسلامی، واحدی دارای مقدار ثابت میباشد که در طول چهارده قرن تغییر ننموده است؛ ذراع از مقیاسات و صاع از اندازهها، اینچنین بودهاند.
برای پی بردن به اهمیت و ضرورت مطالعهٔ تاریخ واحدهای اندازهگیری در اسلام میتوان به این دو نکته اشاره کرد:
اولا: این مطالعه، به تاریخ اقتصادی و اجتماعی و دینی و سیاسی اسلام مربوط میشود؛ زیرا این یک حقیقت است که امور مختلف زندگی از قبیل: امور اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و قضایی و دینی و غیره، با هم ارتباط داشته و در یک دیگر مؤثر هستند و از یکدیگر متأثر میشوند؛ بنابراین نمیتوان یکی از این امور را بدون امور دیگر مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
ثانیا: این مطالعه، راه را برای مطالعه مسایل و پدیدههای تاریخ عمومی و تاریخ اقتصادی اسلام، از قبیل: مسایل مربوط به سبک زندگی اقتصادی و وضع نرخها و معاملات و قراردادهای تجارتی و خراج و مسایل فقهی از قبیل: وقف و زکات و کفاره و دیه و مهر و غیره هموار میکند؛ زیرا تعبیر علمی و فهم این مطالب، جز از طریق تطبیق واحدهای اندازهگیری در اسلام با واحدهای اندازهگیری فعلی که در سطح جهانی رایج میباشد، امکانپذیر نیست.
لذا، علاوه بر بررسی تاریخی و فقهی این موضوع، واحدهای اندازهگیری در تمام ممالک اسلامی، که مآخذ و منابع اسلامی و غیراسلامی به آنها اشاره کردهاند، با واحدهای نظام متریک (Lasysteme Metriqus) که اکنون یک نظام رسمی بینالمللی است، مقایسه شده است و من تمام کوشش خود را بهکار بردهام، تا نتایج این مقایسه صددرصد صحیح باشد و اگر هم در بین واحدهای اندازهگیری اسلامی و واحدهای متریک، تناسب کامل وجود نداشته سعی شده است تا نتایج حاصل از مقایسه آنها، تا حد زیادی دقیق و درست باشد.
زیرا از یک طرف، نتایج بهدست آمده توسط دانشمندانی که قبلا در این زمینه تحقیق نمودهاند، ما را در هدفی که داریم یاری میکند و از طرف دیگر میدانیم که وزن مثقال کیل، یا مثقال وزن مجرد که فقط برای وزنهای غیر نقود بوده، هیچوقت کمتر از ۴ گرم نبوده بلکه چهار گرم و کسری بوده است و مقدار این کسر، برحسب تفاوت دورهها و مکآنهای اسلامی متفاوت بوده است و همچنین وزن درهم معمولی یا درهم کیل(یا درهم وزن مجرد که فقط برای وزنهای غیرنقود بوده)که همواره ۳ گرم و کسری بوده است، دلیل بر صحّت این مدعی است.
و من در مقایسهٔ پیمانهها، وزن واحدی را ملاک عمل قرار دادهام که عبارت است از: ۵۳/۴ گرم برای مثقال معمولی، یا مثقال کیل (وزن مجرد یعنی وزن کالا غیرنقود) و ۱۷/۳ گرم برای درهم کیل؛ زیرا این مثقال و درهم به این مقدار برای تعیین وزن نقود بهکار نرفته و برای کالاهای دیگر استعمال میشدهاند.
و همچنین برای نسبت وزن مخصوص گندم عدد تقریبی ۷۹% یعنی ۷۹ کیلوگرم گندم مساوی با ۱۰۰ کیلوگرم آب مقطر در درجه ۴ سانتیگراد است.و برای وزن مخصوص جو عدد تقریبی ۶۶%را در نظر گرفته است.و این دو حد متوسط وزن مخصوص این دو کالا میباشد.زیرا وزن مخصوص جو و گندم برحسب نوع این دو کالا و عوامل جغرافیایی در محیط و نوع خاک ممنوع است کمتر یا بیشتر از مقداری باشد که ملاک عمل قرار گرفته است بعلاوه مقدارهای فوق مقدار شرعی وزن مخصوص این دو کالا است.
بعضی از دانشمندان، نظام واحدهای اندازهگیری و انواع مختلف واحدهای اندازهگیری معمول در اجتماعات اسلامی را، مقتبس از ملل دیگر و تمدن آنان دانسته و گفتهاند: مسلمین هیچ واحدی برای وزن یا حجم و یا طول وضع نکرده، بلکه کلیه واحدهای اندازهگیری خود و نظام مربوط به آنها را از ملل سابق، مانند ایرانیان و تبدیل آنها را مورد استفاده قرار دادهاند و تنها کاری که کردهاند، تعریب اسم این واحدهاست و اگر هم گاهی به فکر وضع نظامی برای واحدهای اندازهگیری افتاده و کوششهایی کردهاند، باز کار آنها به اقتباس کشیده شده است، چنانکه مأمون به چنین اقدامی دست زد که براساس و شیوه نظام اوزان فرعونی بود.[۲]
اینک این سؤال پیش میآید که آیا این ایراد وارد است و این موضوع، نقصی و ایرادی بر تمدن اسلام بهشمار میرود؟ در پاسخ به این سؤال میگوییم:
اولا: تمام دانشمندان این حقیقت را پذیرفتهاند که تمدن بشری و پیشرفتهای مادی و معنوی انسان (مانند: اکتشافات و اختراعات و دانش را که عقل بشر به آن رسیده است و بهطرق مختلف به انسان خدمت میکند) بهطور خاص، از آنِ هیچ ملتی نیست، بلکه سرمایه مشترک انسانهاست و تمام ملل در پیشرفت و تکامل آن سهیم هستند و این، حقیقتی است که در آغاز خلقت وجود داشته و تا پایان آن ادامه خواهد یافت؛ بنابراین، طبیعت پیشرفت و تحول تمدن بشری، مستلزم استفاده هر نسل از نسلهای پیشین است و تقلید و اقتباس گذشته، جدای از اینکه ایراد بر هیچ ملّتی نیست، باعث پیشرفت دانش بشری در سطح جهانی هم میشود و جزء ذاتی شخصیت انسان است؛ چنانکه تمدّن یونان، متأثر از تمدّن مصر و تمدن ایران باستان، متأثر از تمدن بابِل است.
در این صورت، آیا میتوان بر تمدّن ایران و یونان ایراد گرفت؟ مسلّما جواب منفی میباشد و در نتیجه، چنین ایرادی بر اسلام هم وارد نیست.
ثانیا: در طول تاریخ زندگانی بشر بر روی کره زمین، هیچ ملتی پیدا نشده است که تمدّن مستقل و غیرمتأثر از تمدنهای دیگر برای خود بهوجود آورده باشد و این خود دلیل قاطعی بر صحّت این موضوع است که تمدنها در یکدیگر اثربخشی و اثرپذیری دارند و اگر ملتی بخواهد تمدنی مستقل داشته باشد باید بهدوران اولیه زندگی انسان برگشته و از آنجا شروع کند. در ضمن بحث روشن خواهد شد که نظامِ وزنی، اختراع و ابداع ملت بهخصوصی نبوده بلکه بیشتر ملتها در آن شریک بودهاند. عظمت اسلام و برتری تمدن اسلامی بهصورت وضوح از اهتمام و عنایت کامل اسلام به مسایل دادوستدی، بهوسیله واحدهای وزن و نگهداری دقیق آنها آشکار میشود. کسی که کتابهای فقهی و کتابهای حسبه را مخصوصا و کتابهایی را که از دیدگاه صنعتی درباره موازین[۳] و وزنهها بحث میکند و همچنین کتابهایی که تبدیل این واحدهای وزنی، با نهایت دقت و بهصورت علمی در آنها آمده است، مطالعه نماید، این عظمت و برتری را بهچشم خواهد دید و صدق این گفتار آشکار میشود که تمدن اسلامی، تنها به نقل عناصر فرهنگی گذشته اکتفا ننموده، بلکه به تفسیر و تحقیق و انتقاد و سازندگی بهدست یاران این تمدن، که مسلمانان باشند، اقدام نموده، بهحدی که تمدن اسلامی، بزرگترین تمدنهای جهانی شده است. اسلام آغوش خود را بر روی عناصر سالم تمدن ملتهای گذشته، بدون تعصب گشود و این عناصر را گرفت و با مسایل خاص جامعه خود تلفیق نمود و نوعی جدید از تمدن بهوجود آورد که جز نام تمدن اسلامی نام دیگری نمیتوان بر آن گذاشت. این همان تمدنی است که نظام اسلامی، برای آن محیط کاملا مطمئن و امنی را فراهم آورد که به «السلام الاسلامی» ) pax Islamic) معروف است. این تمدن در پرتوی امنیت شکوفان شد و آنچنان ثمر داد که اروپا، استفادههایی زیاد از آن برد.
بدیهی است که دادوستد میان افراد و جوامع بشری اولیه بهصورت ساده و ابتدایی وجود داشته است و مانند دیگر پدیدههای اجتماعی همراه با پیشرفت انسان و گسترش اجتماعات بشری توسعه یافته است. پیشرفت امر دادوستد با وضع اقتصادی در این اجتماعات بستگی داشته است. با ترقی تمدن بشر، انسانها به تنظیم کارهای مربوط به آن پرداخته و رفتهرفته چیزهایی وضع کردهاند که مبتنی بر واحدهایی موضوعی و قراردادی بهمنظور آسان کردن جریان دادوستد، بازرگانی و مالی و مادی بوده است. این جریان، از صورت معاوضه جنس و کالا درآمده و براساس اصول حسابشده علمی و محاسبه دقیق قرار گرفته است. این وسایل، مانند پدیدههای دیگر تمدن بشری، در اثر پیشرفت وسایل ارتباط میان مردم و ملل، چه بهوسیله روابط بازرگانی و چه از رهگذر جنگها و اشغال سرزمینهای دیگران و یا روابط دیگر فرهنگی و غیره، دست بهدست گردیده و از جایی به جایی دیگر منتقل شده است و این انتقال یا افقی بوده و از اجتماعی به اجتماع دیگر صورت گرفته است و یا اینکه در یک اجتماع از نسلی به نسل دیگر و بهطور عمودی پدید آمده است.
اکنون با توجه به انتقال عمودی، مطالعه و شناخت روشهای توزین قبل از اسلام از این نظر دارای حایز اهمیت است که این روشها پایه اولیه و اساسی و بنیاد روشهای توزین بعدی در دوران اسلامی قرار گرفتهاند و هم آنها سبب شدهاند تا این طریق و وسایل در دوران اسلام، به بالاترین مدارج ترقّی و تحوّل برسند.
این شناخت، از نظر دیگری هم قابل اهمیت است و آن وقوف بر واحدهای وزنی است که واحدهای وزن دوران اسلامی از آنها گرفته شده و راه تحول را پیموده است و روشهای منظمی را فراهم گردانیده است، البته روشهای توزین در جهان پیش از اسلام، بهجهت جنگهای خانمانبرانداز و بیتوجهی ملل گذشته در نگهداری نمونههای وزنی خویش مبهم و اطلاع از آنها بسیار دشوار است. اگر شرع مقدس اسلام و کتب فقه و فقهای اسلامی و فرهنگ و تمدن اسلامی از اوزان اسلامی یاد نمیکردند مقدار زیادی از این میراث ارزنده و عظیم ما نیز، از بین رفته بود. با این حال متأسفانه ما هم از برخی نمونههای اوزان اسلامی که مردم در سرزمینهای گوناگون اسلامی بهکار میبردهاند، آگاهی نداریم؛ زیرا بر اثر حملات و هجوم بیگانگان و بویژه اروپاییان ناپدید شدهاند.
انگیزه وضع و اختراع اوزان و تنظیم امور دادوستد، نیاز مبرم و ضرورت بوده است چنانکه ضربالمثل عربی میگوید: ضرورت، اساس اختراع است…
امر اکتشاف فلزات گرانبها و بهرهبرداری از آنها در تجارت و بازرگانی، فلزات را محور اصلی معاملات بازرگانی گردانید؛ ازاینرو، ملتها نیز درصدد تعیین مقدار دقیق آنها برآمدند و آنها را پایه اوزان قرار دادند، بویژه آنکه این فلزات نیز بهصورت واحدهای اصلی تعیین ارزش مبادلات و دادوستدهای گوناگون بازرگانی درآمدند و به این منظور بهکار برده شدند. به اینترتیب، ملتها از این فلزات گرانبها که مهمترین آنها زر و سیم بوده، سکه زدند و بهدنبال آن و شاید هم پیش از آن، بهساختن سنگهای توزین همت گماشته و آنها را مقیاس و معیار وزنی خویش نمودند. اختراع سکه و بهکار بردن پول، باعث گردید که تحول چشمگیر در این زمینه بهوقوع پیوندد؛ زیرا مردم توانستند که بدانوسیله در کمال آسانی و سهولت به تبادل کالا و تعیین ارزش و بهای آنها بپردازند و از این جهت، وزن و اندازه این قطعههای گرانبهای فلزات در تعیین مقدار وزن و جرم اجسام مورد توجه قرار گرفت. البته این وزنهها نزد ملل مختلف، با توجه به عرف و عادات و اماکن و اختلاف اجسام قابل توزین، مختلف و متفاوت بود.[۴] سنگ وزنها یا سنجه بهمعنای عیار (Poids) 1چیزی است که ضرورت و نیاز مردم با توجه به پیشرفت جنبههای اقتصادی از تمدن بشری موجب پیدایش آن گردیده و از قدیم مورد استعمال قرار گرفته است. به موجب آثار موجود تاریخی و متون صحیح، برای اولینبار برای این منظور فقط از سنگ استفاده کردهاند و نمونههایی از سنگهای مزبور هماکنون در موزهها نگهداری میشود که سابقه آن تا عصر فرعونی میرسد.
اسلام، نفوذ سیاسی و دینی خود را در مناطق آسیای قدیم توسعه بخشید. در این مناطق تمدنهای ایرانی، بابلی و مصر قدیم و یونانی و بیزانسی شکوفان بوده و با تمدن قدیم وابستگی داشتهاند. میدانیم که اسلام صرفا یک نظام سیاسی نبود، بلکه شامل امور حیاتی و مسایل متعلق به آن، از قبیل اقتصاد و شاخههایش و سیاست و علوم دیگر جنبههای زندگی بود.
اسلام، خود را با شهرهای آبادی روبهرو یافت که ساکنان آن، خود دارای آداب و رسوم و فرهنگهایی بودند. نتیجه رفتار اسلام با آنها، هنگام جنگ و فتح طوری نبود که همه چیز آنها را از بین ببرد، همچنانکه مغول با صلیبیون در جنگهایشان رفتار مینمودند، بلکه اسلام بهمعنای واقعی کلمه، اسلامی بود که آنها را حفظ نموده و حافظ تمدن سامی این ملتها بود و آنرا نظم سالم و علمی بخشید و رهایی بشر از ظلم و شرکی که او را فراگرفته بود و ایجاد یک جامعه سالم انسانی هدف اساسی اسلام بود و هدفاش بدبختی بشر نبوده، بلکه پیشرفت و سعادت هدف اسلام بود. بنابراین، میبینیم که اسلام نسبت به همه آن آداب و رسوم و نظامهای سودمند و مفید برای بشریت که در آن کشورها حکمفرما و متداول بود، رخنه نموده بود، بهشرط آنکه [۵] با مبادی اسلامی معارضه نداشته باشد با دیده اغماض رفتار مینمود. بهواسطه همین تسامح بود که دین اسلام و زبان و مبادی آن به آرامی و آهستگی و در صلح و صفا انتشار مییافت و اسلام از جمعآوری هریک از تمدنهایی که بر آن حکم میراند، تمدنی بهوجود آورد که ممکن است آنرا غیر از تمدن جدید توصیف نمود که نام تمدن اسلامی را بهخود گرفت.
و میبینیم که بنیانگذار اوّلیه حکومت اسلامی، محمد بن عبد اللّه ص در سازماندادن به جامعه اسلامی بهوسیله، وحی از جانب خدا و قرآن کریم آغاز نمود. سپس کلیه عادات و رسوم و نظامهای پسندیدهای را که با مبادی اساسی و نظام اسلامی معارضهای نداشت مقرر نمود و علم را تا سرحدّ امکان تشویق و تأیید کرد.
اسلام، قوانین خاصّی برای معاملات و اقتصاد و نظام تأسیس شرکتها وضع نمود. با پیشرفتهترین طرزی که تا آن زمان بشریت به آن دست نیافته بود، و در جهان هیچ قانون انسانی به پایه آن نمیرسید. این قانون فریبکاری و گولزدن در معاملات را از بین برد، تا از این رهگذر، یک نظام اقتصادی خالی از عیب و نقص را برای خدمت به بشریت بنا گذارد.
این بهخاطر تأثیر قوی و پیوند محکم اقتصادی در کلیه شؤون عمومی و خصوصی زندگانی ملّتها بود، مانند حالت ثروت برای دولتها و اوضاع و نظم مالی آن، سپس سعادت و بدبختی ملّتها به نوع سیاست مالی بستگی به استانداردکردن احکام و وسایل ضبط پیمانهها و مقیاسات و نقود و اوزان و سنگوزنهها را آنچنانکه در نزد ملّتهای پیشین بود، مقرّر داشت و بدون آنکه چیزی از آن تغییر نماید، حفظ شده بود، مانند نقود ایرانی و رومی در جزیرةالعرب و بلاد اسلام، در معامله مورد استفاده قرار میگرفته است. [۶]
امّا پیمانههای اسلامی، اینها، بر دو نوعاند: برخی از آنها فقط مخصوص به تمام انواع جامدات است، مانند: جریب و قفیز[۷] در اصلِ وضع و در غالب موارد استعمال آن و بیمه و فراره و وِسق[۸] و ضریبه و بطه و غیر اینها، و برخی دیگر از این پیمانهها فقط مخصوص مایعات است با تمام انواع و اقسام آن مانند: قسط و اُوقیّه و نصف اوقیه و یکصد درهم و دویست درهم و پیمانههایی که پزشکان و داروسازان بهکار میبرند و غیر آن، و برخی از آنها مشترکالاستعمال است و برای پیمانهکردن انواع جامدات و مایعات بهکار میرود.
دربارهٔ پیمانههای مشترک، نمیتوان رأی قطع داد که آیا این نوع، مخصوص جامدات است یا مایعات، مگر اینکه برخی اشارات مختصری که از مأخذ اسلامی و غیراسلامی شده است بتواند به طریقی ما را راهنمایی کند، مانند: قفیز کوچک که در بعضی از مناطق شام در پیمانهکردن روغن زیتون استعمال میشده است و مانند مُدّ و صاع و مکوک و مرزبان و کُرّ، که در اغلب اوقات، پیمانهایی برای جامدات بوده و احیاناً برای آب نیز مانند ربع و ثمنه و ثمن و غیر آن بهکار رفته است.
لازم است بدانیم که پیمانههای مایعات، دایماً، کوچکتر از پیمانههای جامدات بود، مگر در برخی از موارد استثنایی مانند: قله و نظایر آن. پیمانههای اسلامی همواره از مس و بلور و سفال و چوب و حلبی[۹] و نظایر آن ساخته میشد و اکثراً بهشکل یک مخروط ناقص و یا استوانه بود که محتسب، مهر خود را بر روی آن میزد. پیمانههای مایعات در اندلس بنا بهگفتهٔ ابن الروف، ظرفهای سفالی لعابدار و بلوری بهعنوان پیمانه بهکار میرفته است.[۱۰]
(در روستاهای مناطق اسلامی، انواعی از این پیمانهها بهکار میبستیم و نفت و روغن و دوشاب سفت و نظایر آن را با اوقیه و نصف و ربع آن میخریدیم.)
برخی دیگر از پیمانههایی که در پیمانهکردن مایعات مانند: شیر و زیتون و عسل و نفت و نظایر آن در دورههای اسلامی مختلف و شهرها و بازارهای اسلامی بهکار میرفت عبارت است از: قِسط[۱۱]، غرق عرق، مد، صاع، قله، قربه، کوز، کلندر، رطل زیاتی که یک استوانه از حلبی بود و بهمقدار یک رطل از مایعات گنجایش داشت؛ یعنی معادل ۱۲ یا ۱۴ اوقیه و آن را جزیی بود مانند یک اوقیه و یک دوم اوقیه و یک چهارم اوقیه و نصف رطل و ربع رطل و ثمن رطل و یا ثمن اوقیه.[۱۲]
بهعلاوه، پیمانههای استوانهشکلی از حلبی و غیره بود برای شش اوقیه یا دو اوقیه یا یکصد درهم و دویست درهم یا اقه. [۱۳]
در جوامع محلی اسلامی، پیمانههای محلی وجود داشت که در سطح بزرگ اجتماع اسلامی شهرت نداشت و مآخذ اسلامی، نامی از آنها نبردهاند، ولی همه اینها در محدوده محل مربوط، کاملاً مضبوط بوده و اهل محل اینها را بهخوبی میشناختند.
لازم است، درباره پیمانههای مشهوری که در مناطق اسلامی مورد عمل بوده، اعتراف نمود که بسیاری از این پیمانهها دور از غلّ و غشّ نبوده و تقلّب هم داشته است؛ حال این تقلّبات، اعمّ از اینکه از طرف فروشنده و یا خریدار اعمال شده باشد، از طرف برخی از حکّام کوچک، که در دورههایی از تاریخ اسلامی، بر مردم تسلّط داشتهاند و یا در دورههای آشوب در عالم اسلامی پس از جنگهای صلیبی و جنگ مغول و تاتار بهچشم میخورد. البته این نوع غل و غش عیبی بزرگ در سطح اجتماع بزرگ عالم اسلامی محسوب نخواهد بود و حتی به سطح کلّی عالم اسلامی هم سرایت نمیکرد.
گرچه ما برخی از متون را مییابیم که خبر از بازی با پیمانهها و اوزان میدهد، مثلا عبد اللّه مستوفی گوید: در عصر قاجاریه، قَپّانداران وکیلداران و ترازوداران با وزنهها و پیمانهها بازی میکردند و با کشاورزان در هریک خروار ده من تا ۴۰ من کمتر حساب میکردند[۱۴]. لیکن دولت در کمین آنها بوده و بهوسیله محتسبین و کارمندان رسمی آنها را دستگیر و توبیخ میکرده و تاریخ برای ما حکایت میکند که غازانخان، درصدد برمیآید که بهطور جدّی اوزان و اکیال را اجرا نماید و برای یکسانکردن آنها دستورات لازم را صادر میکند و بهطرز شدیدی، بهوسیله محتسبین موجود در بلاد و کارمندانی که به شهرهای اسلامی اعزام کرده بود، از وزنهها و پیمانهها مراقبت میکند و کارمندان و لشکریان و کشوریان همه با هم در اینباره با غازانخان، حداکثر همکاری را بهعمل میآورند و در ضبط و مقایسه عیار وزن و کیل کمک یکدیگر بودند.[۱۵]
در آغاز عصر جدید هم، محمد علی پاشا، حاکم مصر، دستورات لازم و جدّی جهت اصلاح نظام کیلی و وزنی، که پیش از عصر وی، بهخصوص در عصر ممالیک مورد حمله و فشار و تقلب قرار گرفته بود، صادر کرد، بهطوریکه دکتر لهیطه میگوید:
«فساد و کمفروشی در امور اقتصادی و اجتماعی رواج پیدا کرده بود و روشی که محمد علی پاشا در این راه پیش گرفته بود اینکه: احتکار را پیشه کرد و همه محصولات کشاورزان مصری را خودش خریداری کرد و کشاورزان را ملزم ساخت که محصولات خود را به دولت بفروشند، تا محصولات آنها با پیمانههایی که نزد دولت معتبر است، کیل گردد و توزین شود. بدینوسیله، عدم بازیچه دست قرار دادن پیمانه وزنه را تضمین کرد و دامنه آن تقلب را برچید. بهعلاوه، دولت مصر خود پیمانههایی تهیه کرد تا مردم از حیلههای قَپّانداران و پیمانهگران در امان باشند.[۱۶]»
امروز به چشم خود، حکومتهای مقتدر عالم اسلامی را میبینیم که چگونه با کمفروشان و حقّهبازان مبارزه میکنند مانند دولت با عظمت ایران که مراقبت دقیق و بازرسی کامل از وزنهها و پیمانهها بهعمل میآورد و متخلّفین را به شدیدترین وجهی مجازات مینماید و بدینوسیله مردم را از دست حقّهبازان و گرانی نجات میبخشد.
اما در مورد مقیاسات، یعنی واحد اندازهگیری طول و مساحات بهصورت ابتدایی و محسوس، مادّهای بهوجود آمده، سپس با دگرگونی و پیشرفت تمدن و ترقی انسان در زمینه تمدن و افزایش معلومات و معارف، بویژه علوم ریاضی در آن نیز دگرگونی و پیشرفت حاصل شده است و برای مقیاسات قواعد استواری مبنی بر پایههای علمی دقیق وضع شده است. هیچیک از ملتهای متمدن قدیم را نمیتوان یافت که در دگرگونی و پیشرفت نظامهای مقیاسات سهیم و شریک نبوده باشند. ملتهایی که در منطقه بینالنهرین بودهاند و ایرانیها و مصریهای قدیم و فینیقیها و یونانیها و رومیها همه در این دگرگونی و پیشرفت شرکت داشته و دارای نظام و دستگاههای اندازهگیری بودهاند و این نظامها و دستگاههای اندازهگیری، در میان شرقیهای قدیم بیشتر به همدیگر نزدیک بوده است و علت آن، نزدیکی این ملتها از حیث سطح فرهنگ و تمدن و معاشرت ایشان با یکدیگر بوده است. اما اندازهگیری ابعاد موسوم در میان بابلیها در نوع خود دقیقترین چیزی است که تمدنها بدان دست یافتهاند. [۱۷]
تمدن ایرانی، بزرگترین منبعی بوده است که تمدن اسلامی را با ارث فراوان، بویژه در زمینه نظامها و دستگاههای مقیاسات یاری داده است و این خود دلیلی بر عظمت تمدن ایرانی و وجود روش دقیقی برای مقیاسات آن است که بر مبنای اصول ریاضی استوار بود. میبینیم که واحدهای ایرانی که در عراق و خوزستان بهکار میرفت، دولت اسلامی آن را پابرجا داشت و این واحدهای اندازهگیری بدون تغییر مهمی در نام، وارد دایره فرهنگ اسلامی گردید و چنانچه در آن تغییراتی دیده شود، بهمناسبت ویژگی زبان عربی به هنگام تعریب است، از قبیل فرسنگ که فرسخ شده است و… و این بدان سبب بود که عمر بن خطاب، نظام اقتصادی در سلطنت ایرانی را، به همان شکلی که قبلاً در پیش آنها موسوم بود، باقی گذشت، بویژه در آیین مالیات و سرانه که براساس نظام مساحت در کشور ایران انجام میگرفت و عمر آن را به جای خود باقی گذاشت و تا اواخر عصر اموی بههمان منوال عمل میشد، تا اینکه در این دوره به نظام مشارکت تبدیل گردید. [۱۸]
ابقای نظام مساحت سبب وارد شدن واحدهای مساحت و اندازهگیری ایرانی با نام اصلی خود به فرهنگ اسلامی گردید، از قبیل جریب، قفیز، فرسنگ، برید و جز آنها.و بههمان شکلی که در ایران قبلا رواج داشتند بهکار برده شدند؛ مثلا جریب همراه با اجزایی که آن را تشکیل میدهد از قبیل عشیر، قفیز، ذراع و انگشتها مورد استفاده قرار گرفت.
این سخن، درباره واحدهای اندازهگیری فرعونی نیز صدق میکند؛ چه سلسلههایی که بعد از فراعنه بر مصر حکومت کردند در زوال آنها تأثیر نداشتند و در مصر، تا روزگار فتوحات اسلامی، بههمان حال خود باقی ماندند و عمر بن خطاب نیز آنها را بهحال خود گذاشت و تثبیت کرد؛ همچنانکه آیین مالیات را نیز بههمان حال اولیه خود باقی گذارد؛ یعنی بر همان منوالی که در زمان رومیها در مصر وجود داشت و براساس این واحدها رفتار میشد، از قبیل: فدان، قصبه، قیراط و جز آنها که تا اکنون نیز بهحال خود باقی ماندهاند؛ لکن وجود واحدهای اندازهگیری یونانی و رومانی یا جز آنها در تمدن اسلامی نادر و کمیاب است. ممکن است این، از آن روی باشد که رومیها، طبقه حکّام را در سوریه بزرگ و مصر و شمال آفریقا، که اسلام نفوذ خویش را بر آنجاها گسترده است، چه از حیث انسانی و چه از حیث زبانی، تشکیل میداده است و به همین علت، اصطلاحات آنان و زبان ایشان، به مجرد زوال فرمانرواییشان، از بین رفته باشد و این نظریه را بسیاری از مورّخان قبول کردهاند.
اسلام از سال ۱۴ تا ۱۵ هجری قمری، نفوذ خود را بر کشورهای عراق و ایران گسترش داد، دو کشوری که جناح شرقی دولت اسلام بهحساب میآیند و اسلام، نظام ایران و تمدن عظیم آن را درک کرد، نه تنها در نظام مقیاسات، بلکه در ادبیات و تقالید و آداب و رسوم و عرف و خلق و خوی و بیشتر امور اقتصادی و تعلیم و تربیت تأثیر عمیقی نمود. برطبق کتب تمدن و تاریخ، میراث تمدن ایران براساس تمدنی قدیمی مبتنی بوده و در جای خود، همانند آیین و تمدن بابل و آشور و سومر و اکد و خاور دور به زندگی پرداخته و ادامه یافته است. پس اسلام تمدن ایران را مورد شمول قرار داد و این تمدن، رنگ تمدن اسلام بهخود گرفت. آنچه در اینجا به گفتار ما ارتباط پیدا میکند آیین و نظام اقتصادی است که همانگونه که انوشیروان آنرا بهوجود آورده بود، به حال خود باقی ماند.
حکومت اسلام، تنها به قبول و پذیرفتن این نظام و آیین اکتفا نکرد، بلکه این نظام را به زبان اصلی آن (زبان فارسی) دریافت داشت (یعنی با معنای اصطلاحی خود در دیوانها پابرجا ماند و زبان فارسی، تا کمی پیش از پایان قرن اول هجری، زبان رسمی در جناح شرقی دولت اسلام و این نظام اقتصادی تا اوایل فرمانروایی عباسیان یعنی نیمه اول قرن دوم هجری مورد عمل بود) همانطور که دکتر ریس، این موضوع را کاوش و تحقیق نموده است.[۱۹]
آنچه را که دولت اسلامی و شریعتِ آن انجام داده است، ضبط و نگهداری این نظام است و برای این هدف، ضوابط دقیق و قواعد شرعی را بهوجود آورد. این نظامهای اقتصادی با مقیاسات و موازین و پیمانهها، ربط و پیوند مییابند و این بهجهت ارتباط این واحدها، با شریعت اسلامی و سیاست مالی حکومت بوده است؛ چه اسلام، برای تنظیم و تربیت زندگی انسانی و اصلاح تمام جوانب آن آمده است؛ یعنی از نظر اسلام توجه به امور دین و دنیا بهطور یکسان است.
دولت اسلام، به تعدیلات مهمی در نظام اقتصادی ایرانی دست زد که از زمان عمر بن خطاب شروع گردید و عمَر، مقیاسات واحدهای مساحت را از ذراع ایرانی (ذراع الملک الفارسیه) به ذراعی که خود ساخته و بهوجود آورده بود و اصطلاحاً، در تمدن اسلامی به نام او، یعنی ذراعِ عُمَری، معروف بود تغییر داد.
عمر بن خطاب، این ذراع را از دو طرف با سرب مهر کرد و آن را برای عثمان بن حنیف و حذیفه بن پیمان فرستاد، تا آنرا بهعنوان واحد اندازهگیری مساحت زمین سواد در عراق و خوزستان بهکار برند.[۲۰]
این اوّلین باری بود که پس از حضرت رسولص دولت اسلامی به کار مساحت و اندازهگیری به گونهٔ گستردهای در تاریخ اسلام اقدام ورزید و برای عمر بن خطاب، فرصتی پیش نیامد تا او را در تعیین مساحت ولایت دیگری بهجز سواد عراق یاری دهد.
بدین لحاظ بود که اجازه داد که در اقطار اسلامی، آیین و نظام قدیمی که رواج داشته ماندگار شوند، همانطوری که اجازه داده شد که زبانها در معاملات و دفاتر رسمی دولت، بویژه بخش مالی و دارایی بههمان صورت اصلی خود استعمال شود، مانند زبان فارسی در عراق و ایران و سریانی در شام و قبطی در مصر. آیین مالیات نیز بر این اساس پابرجا ماند و نظامی که ایرانیان در عراق و ایران و فراعنه در مصر[۲۱] و رومیان در شام بهوجود آورده بودند، مراعات میشد و هر که بر فرمانروایی آن نقاط دست مییافت آنرا پابرجا میداشت تا اینکه عبد الملک بن مروان، به خلافت رسید و فرمان داد که این آیین و نظامها عربی گردند و این حرکت و عمل او در تاریخ و تمدن اسلام، به حرکة التعریب (جنبش عربیساختن) مشهور گردید و در عصر اموی، ذراع تازهای برای اندازهگیری مساحت بهوجود آمد و به ذراع زیادیه معروف بود که منسوب به زیاد بن ابیه حاکم عراق (۴۵-۵۳ هجری قمری)در زمان معاویه بود، تا با آن زمین سواد عراق مساحی شود. [۲۲]
و این مرتبه دوم بود که دولت اسلام به مساحی سواد عراق میپردازد. در مرتبه سوم، در عصر عباسی و با ذراع تازهای که دولت عباسی آن را بهوجود آورده بود، مساحی شد که این ذراع به نام ایشان «ذراع هاشمی» نامیده شد و کسی که به این کار مهم اقدام ورزید، ابو جعفر منصور بود[۲۳].
مساحت و اندازهگیری عراق در ادوار مختلفه انجام پذیرفته که مجال ذکر آن در اینجا نیست. امیر عمر طوسون معلومات کافی از مساحت در مصر را بهدست ما میدهد و آن در سایه جمعآوری اخبار از جانب اوست که از مساحی مصر توسط دولت اسلام که در مراحل گوناگون انجام پذیرفته خبر میدهد، تا آنجا که او مقدار و اندازه و خراج و مالیات را نیز جمع و به پژوهش آن پرداخته است و گوید:
«اوروارس یا ورورا (Aurora) در مساحتگیری اراضی زراعی در مصر پیش از اسلام بهکار رفته است و از دیرباز میبینیم که مورخین اسلامی درباره فدان سخن راندهاند؛ مثلا ابن عبد الحکم در کتاب خود بیان میدارد که عمرو بن عاص برای سرزمین زراعی مصر مالیاتی برحسب فدان مقرر نمود.«فدان مقیاس است که اعراب آن را بههنگام فتوحات بهمیان خود نیاوردهاند،زیرا مقیاس مورد عمل در شام و عراق جریب بوده است نه فدان.»
از این گفته چنین پیداست که فدان مقیاس (ملی) بوده است که قبطها آن را در مصر بهکار برده و اعراب مسلمان آن را از ایشان بهمیان خود برده و خود آن را بهوجود نیاوردهاند[۲۴]
قصبه، واحد اندازهگیری بوده است که اعراب در مساحت زمینهای زراعی آنرا در مصر بهکار بردهاند و این قصبه با ذراعهای هاشمی اندازهگیری و مقدار آن معین شده بود.[۲۵]
سبب اقدام دولتهای اسلامی به مَساحی این بود که حقوق مالی از قبیل مالیات و خراج و جز آن، برحسب این مساحی دریافت میشد. عمر طوسون میگوید که سرزمینهای زراعی مصر چندین بار اندازهگیری شدند: یک دفعه در زمان سلیمان بن عبد الملک در سال ۹۷ هجری یا ۷۱۵ میلادی و بار دیگر توسط ابن الحبحاب در زمان خلافت هشام بن عبد الملک بن مروان، بهسال ۱۱۰ هجری یا ۷۲۹ میلادی و سپس توسط ابن مدبر در زمان المتعتز بدین اللّه فاطمی، در حدود سال ۲۵۳ هجری یا ۸۶۷ میلادی انجام گرفته است. همچنین در زمان ممالیک، بویژه سلطان حسام الدین لاچین بهسال ۶۹۷ هجری یا ۱۲۹۸ میلادی، و بار پنجم در زمان محمد بن قلاوون بهسال ۷۱۵ هجری یا ۱۳۱۵میلادی. [۲۶]
همچنین مساحی مصر در زمان محمد علی پاشا، بهطور مکرر انجام گرفت.[۲۷] اما در مورد مساحی بلاد شام محمد کرد علی، بیان داشته است:
«مأمون در سنه ۲۱۴ هجری قمری، یک سال برای مساحی اراضی شام در دمشق اقامت گزید و مسّاحان عراق، اهواز و ری را برای تعدیل آن فراخواند. پدربزرگاش، ابو جعفر منصور نیز میخواست که آن ناحیه را مساحی نماید، لکن کارش پایان نپذیرفت و مساحی اراضی دمشق به دست بقیة بن الولید و اسمعیل بن عیاش عنسی و احمد بن محمد، تکمیل گردید و مساحی اراضی اردن توسط احمد بن محمد، رییس دیوان خراج، به سال ۲۴۰ هجری قمری اتمام پذیرفت.[۲۸]»
کتابهای فقهی و مالیات و کتابهای جغرافی اسلامی، از ذراعی سخن میرانند که در اصطلاح، ذراع شرعی نامیده شده و برای مقاصد گوناگونی بهکار میرفته است؛ البته ذراعهای زیادی به اقتضای ادوار و حکومتهای اسلامی به وجود آمدهاند.
و آنچه مقیاسات اسلامی را مشخص میسازد، وجه تشابه اسماء آنها با نامهای پیمانههای اسلامی است که از آن میان، میتوان قفیز و جریب را نام برد؛ زیرا علاوه بر اینکه دو پیمانه، دو وسیلهٔ اندازهگیری نیز میباشند، لکن در اصل به عنوان پیمانه بهکار برده شده و سپس بهصورت وسیله اندازهگیری بهکار گرفته شدهاند. [۲۹]
قیراط، در مصر، هم برای توزین و هم برای اندازهگیری و هم بهعنوان پیمانه بهکار میرود. این تشابه نامها، باعث شده که بعضی از مورّخین و نویسندگان، دچار اشتباهات زیادی گردند و مقیاسات مساحت و پیمانهها را با هم مخلوط کنند، از جمله آنان، انستانس کرملی و جرجی زیدان و غیره میباشند.[۳۰]
مقیاسات اسلامی تقسیم میشود به:
الف. مقیاسات مساحت: چنانکه قبلا گفتیم، این مقیاسات در ممالک مختلف اسلامی با هم متفاوت بودند و همچنین اختلاف آنها بستگی دارد به امور زیر:
مقیاسات سطح: نظر به اختلاف سطحهایی که اندازهگیری آنها موردنظر است و کوچکی و بزرگی آنها متفاوت است؛ زیرا اگر سطوح مورد اندازهگیری کوچک و از قبیل سطح اطاق و حوض بود، به مقیاس کوچک مانند: ذراع و شبر(وجب) اندازهگیری میشد و اگر کوچکتر از این میبود مانند اشکال هندسی روی ورق کاغذ به مقاییس کوچکتر که مناسب این سطوح باشد، مانند ۱/۲ یا ۱/۳ یا ۱/۴ ذرع و اجزای آن و یا بهوسیله انگشت اندازهگیری میشد، اما اگر این سطوح بزرگتر از اطاق و غیره از قبیل باغ و زمین بستان باشد، با مقیاس بزرگتری مانند قصبه و فدان و جریب و اشل و قفیز و سلسله و غیره اندازهگیری میشد. [۳۱]
با اینترتیب، مقیاسات اسلامی در مساحت بهکار میرفتند.
ب: مقیاسات درازا (اندازهگیری طول) مسافت بین شهرها و فاصله تعیینشده برای نماز قصر و فاصلهای که باعث ابطال روزه مسافر خواهد شد، با مقیاسات ویژهای اندازهگیری میشد، مانند: فرسنگ و بَرید و میل و مرحله و ذراع و جز آنها، چنانکه ابنخُردادبِه، بیان داشته است: از همدان تا قزوین ۴۰ فرسخ است.[۳۲]
و ابن حوقل گفته است: طول زمین مصر از اسوان تا دریای مدیترانه، در حدود ۳۰ مرحله و از اسوان تا ادفو، چهار برید و نیم است.[۳۳]
و پارچهها نیز، با ذراع اندازهگیری میشد و بدین سبب کتابهای تمدن اسلامی ما را با نامهای ذراعهای زیادی، مانند: ذراع قماش و ذراع العمل و جز آنها، یاری داده است و در اندازهگیری درازا، چیزهایی همانند: شیر و باغ و اصبع و قامت و سلسله (زنجیر) و جز آنها بهکار میرفت.
ج: مقیاسات حجم: مقیاسات حجم، در اندازهگیری پیمانهها و چاهها و برکهها و قُلّتَین (مذکور در کتب فقهی اسلامی) و در علم هندسه و مکانیک بهکار میرفت و واحدهای آن، میان ذراع تا شبر و اصلح و شعره (مو) و شعیره (جو) و خط و جز آنها دور میزد.
همانطور که کوششهایی برای یکنواختکردن پیمانهها و اوزان انجام گرفت همینطور برای یکیساختن مقیاسات، سعی و کوشش انجام میپذیرفت و آنچه درباره پیمانهها گفتیم، در مورد مقیاسات نیز صدق پیدا میکند.
اسباب ثبت و ضبط واحدهای اندازهگیری در اسلام
امور اقتصادی و مالی، ارتباط زیادی به اداره مملکت و امور عمومی دولتها دارد و از دیگر امور زندگی دولتها و اجتماعات، خواه خارجی و خواه داخلی، متأثر باشد شکی نیست که امور مربوط به اوزان و مقیاسات و پیمانهها با وجود اختلاف در بین دستگاههای آنها، بهطور کلی، مهمترین اعمال عمومی و امور مملکتی است که به زندگی اقتصادی جوامع مربوط میشود.
بنابراین، هر دولتی، ناگزیر است که بر امور موازین و کیلها و مقیاسات موجود در قلمرو خود و سایر امور مملکتی، نظارت کامل داشته باشد؛ زیرا در غیر این صورت، هرج و مرج و نابسامانی بر امور مربوط به زندگی اقتصادی و دادوستد در میان مردم حکمفرما میشود و اعتماد از میان مردم رخت برمیبندد و جای خود را به عدم اعتماد و سودجویی میدهد و در نتیجهٔ آن، نرخها بالا میرود و بحران اقتصادی دامنگیر مملکت میشود و باعث بحران اقتصادی و عدم اعتماد و سودجویی و تزویر در بازار و معاملات و بازرگانی و عقبماندگی و از هم پاشیده شدن اجتماع و نظام اجتماعی است.
با توجه به این ملاحظات بود که دولت اسلامی از آغاز قیام رهبرش حضرت محمد (ص) با الهام از قانون اساسی خود، یعنی قرآن مجید و بهوسیله حکمرانان باایمان و درستکار، نهایت کوشش را برای حفظ امنیت و سلامت و اقتصاد و حسن جریان امور عامه و مملکتی بهکار برده و اقدامات لازم را برای حمایت از فروشنده و مصرفکننده و استقرار امن و آسایش و ایجاد اعتماد در بین افراد مردم، که هر اجتماع سالمی به آن نیازمند میباشد بهعمل آورده است؛ به همینجهت، اوزان و مکاییل و مقیاسات را از خودسری و اعمال نظر افراد نادرست و سودجویی نابهکاران دور نگاهداشته و مجال تزویر و سودجویی را که خداوند آنرا نهی کرده است، به نابهکاران نداده است و با توجه به هدف دینی خود[۳۴] بهوسیله وضع مقررات و قوانین، که بازار داخلی را تحت نظم و ترتیب درآورد و سالم نگاه دارد بذر اعتماد را در دل افراد اجتماع کاشته است.
مسلمانان، به شهادت تاریخ، در هیچیک از امور و جنبههای تمدن، از پیشرفت باز نماندند و با عقل و نیروی فکری و ایمان خویش، احکام و مقررات را از مبانی شریعت اسلام استنباط کرده و برای تحکیم پایههای اسلام و اداره صحیح امور مسلمانان و پیشبرد ارزشهای اجتماعی و تمدن و جلوگیری از اغتشاش و هرج و مرج در قلمرو خود بهکار بستند.
شاید حفظ امنیت و آسایش از مهمترین خصوصیات حکومت اسلامی است؛ زیرا بدون حفظ امنیت، مجالی برای پیشرفت جنبههای تمدن نمیماند و اصولا، انسانی که جان و مال و خانوادهاش در خطر باشد، نمیتواند برای پیشرفت بکوشد؛ لذا طبیعی بود که حفظ امنیت، یکی از خصوصیات اساسی تمدنی بزرگ، مانند تمدن اسلامی باشد که ممالک بزرگی را تحت حکومت و اقتدار خود داشت. از آنجاییکه دولت اسلامی، خوشبختی انسان و پیشرفت اقتصادی ممالک واقع در قلمرو خود را نصبالعین خود قرار داده بود میبایستی ستم و تزویر را در قلمرو خود ریشهکن سازد و در این مورد، اوامر الهی و نبوی را اجرا کرد و مفاد آیات کریمه را بهکار بست.
از اموری که تزویر و سودجویی را در جامعه اسلامی ریشهکن میکرد و اسلام توجه خاصی به آن داشته است، امر حفظ و تثبیت اوزان و مقیاسات و کیلهاست، چنانکه خداوند بزرگ در قرآن مجید میفرمایند:
«ویل للمطففین الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون و اذا کالوهم اووزنوهم یخسرون».[۳۵]
[وای بر کمفروشان، آنانکه هر گاه پیمایند و هر گاه پیمایندشان، یا سنجدشان کم باشد.]
«و السماء رفعها و وضع المیزان ان لا تطغوا فی المیزان و اقیمو الوزن بالقسط و لا تخسرو المیزان».[۳۶]
[آسمان را برافراشت و ترازو را بنهاد. که سرکشی نکنید در سنجش و بهپای دارید سنجش را به داد، و سنجش را نکاهید.]
بنابر این اصل، بعد از استقرار پایههای دولت اسلامی، امر نظارت بر امور و اعمال عمومی و مقیاسات و مکاییل و موازین، به علت اهمیت فوقالعاده آنها۷ از دست افراد خارج گردید و در اوایل امر، به والیان خراج و بیت المال سپرده شد و مدتی نظارت در حسن جریان آن به عهده مأموران نظمیه (شرطه) گذارده شد[۳۷] و سپس این امر به افراد مورد اطمینان اجتماع، یعنی فقها و قضات سپرده شد و سپس اداره دارالحسبه و احتساب تأسیس شد، که نخستین سازمان مستقل و منظمی است برای:
اولا: سرپرستی و نظارت بازارها و نگهداری نمونهها و ساختن سنگ وزنههای اوزان و پیمانهها و مقیاسات و مهرزدن آنها، با مهرهای مخصوصی که نشاندهنده رسمیت دولتی آنها بود.
ثانیا: برعهده داشتن حل مشکلات مربوط به دادوستد در بازارهای جوامع اسلامی، بهخاطر حفظ وضع سالم و متعادل اقتصادی و حمایت افراد در برابر تقلّب و جلوگیری از وسایل تقلّب و اشتباهآمیز.
این مؤسسه، در سه مؤسسهٔ دارالعیار و دارالحسبه و دارالضرب، خلاصه میشد که در طول حکومت اسلامی ،در کلیه نقاط عالم اسلامی، با تصدّی شخصیتهای بزرگ جوامع اسلامی، که عدالت و حق و انصاف را رعایت میکردند، مانند قاضیها و دانشمندان بزرگ، امر نظارت و سرپرستی امور اقتصادی این مؤسسات را، برعهده داشتند.
قبل از تأسیس دارالحسبه، بهعنوان یک اداره دولتی در عالم اسلام، دارالضربهایی برای ثبت و نگاهداری وزن نقود مسکوک، که میبایستی برطبق معیاری معین از طرف بیت المال (وزن شرعی) ضرب شود، برای نخستینبار در زمان عبد الملک بن مروان، در سال ۷۴ هجری قمری، در عراق و شام و مصر تأسیس شده بود.[۳۸] سپس دولت اسلامی، اقدام به ایجاد سازمان مستقلی کرد و ریاست آن و نظارت بر فعالیتهایاش به عهده محتسب گذارده شده بود و وظیفه این سازمان، از اهم وظایف دولت بود. این سازمان دولتی که دارالعیار نامیده میشد، نخستین سازمان مستقلی بود که ابزار دادوستد، مانند اوزان و مقیاسات و مکاییل برحسب مقدار شرعی آنها ساخته و ثبت مینمود.
تأسیس این سه اداره، در دولت اسلامی، از جمله پیشرفتهای چشمگیری است که دول متمدن نیز، بدان نایل میشوند و دلیل بر عظمت شریعت و تمدن اسلامی است، مخصوصا هیچ ملتی قبل از اسلام با دارالعیار و دارالحسبه، آشنایی نداشته، بلکه تأسیس این سازمانها، از ابتکارات تمدن اسلامی است که بهترین خدمت، به نوع بشر نموده تا از فساد و عقبماندگی رهایی یابد. این سازمانها را، ملتهای دیگر از دولت اسلامی اقتباس کردند، از جمله صلیبیها، هنگامیکه وارد قلمرو اسلام شدند، تحت تأثیر مقررات صحیح و محکم اسلامی، مخصوصا آنچه که مربوط به دادوستد و امور عمومی میشد، در ممالک اسلامی قرار گرفتند و در این مورد، از اسلام پیروی و تقلید کرده و در بیت المقدس، ادارهای شبیه دارالحسبه تأسیس نمودند. [۳۹]
و آنچه که از وظایف محتسب برای ما در این بحث قابل توجه است، قسمتی از وظایف محتسب میباشد که باید در اینجا، ذکر شود و به موضوع بحث ما مربوط است و آن عبارت است از:
- نظارت مستقیم بر بازارها و اموری که جنبه تجارتی دارد میباشد، تا محتسب بتواند از نرخهای واقعی کالاها مطّلع گشته و آنها را تثبیت نماید.
- نظارت بر اوزان و موازین و پیمانهها و مقیاسات و درست بهکار بردن آنها و خارج کردن انواع نقایص و معایب آنها، از جریان معاملات.
- نظارت بر ساختن سنگ وزنهها و ساختن پیمانه و مقیاسات و بازرسی آنها.
- نظارت بر دارالعیار و دارالضرب.
- مهر نمودن واحدهای اندازهگیری با مهر رسمی خود (مهر عدالت) و ممنوع ساختن واحدهای اندازهگیری که فاقد مهر رسمی محتسب باشند.[۴۰]
- انتخاب ترازوداران و قپّانداران و اندازهسنجان عمومی، از بین اشخاص مؤمن و قابل اعتماد و نظارت بر کار آنها تا هرکس در صورت اثبات امانتداری، بتواند به این کار بپردازد و مزد هر ترازودار هم برای هر قفیز از ۱/۸ درهم تجاوز نمیکرد.[۴۱] بنا به عقیده ماوردی، باید این مزد از بیتالمال مسلمانان تأمین میگردید[۴۲]
محتسب لازم بود که مقادیر جمیع وزنهها را از قبیل درهم و اجزای آن و مثقال و اجزای آن، تا قنطار، بشناسد و همچنین بایستی اطلاعات کاملی از واحدهای اندازهگیری مانند مُدّ و صاع و قفیز و مکوک و جریب و اردب و میل و ذراع و قصبه و غیره داشته باشد و حتی میبایستی فروشندگان را مجبور به رنگکردن وزنههای خود نماید تا دچار اشتباه نشوند و این اجبار، برای فروشندگانی که با طلا و نقره سرو کار داشتند، با سختگیری بیشتری توأم بوده است و هیچیک از آنها، مجاز نبودهاند که دو مجموعه (دو دسته) وزنه داشته باشند تا امکان سوءاستفاده وجود داشته باشد. محتسب، میبایست نمونههایی از کلیه واحدهای اندازهگیری را در نزد خود داشته باشد و گاهی هم مجاز بوده است که به ظن غالب، عمل کند.
محتسب میتوانست اشخاص متخلف و کمفروش و متقلب را، بدون اثبات جرم آنان و به وسیله شاهد، فورا مجازات نماید؛ زیرا مشاهده او برای اثبات جرم کافی بوده است.[۴۳]
نقل میکنند که: در ۲۰ جمادی الاولی ۱۲۵۱ ه.ق محتسب دستور داد تا در قاهره، منادی بگوید: هر فروشندهای کمفروشی کند، بار اول ۱۰ ضربه شلاق و بار دوم ۲۵ ضربه شلاق و بار سوم، ۵۰ ضربه شلاق… به او زده خواهد شد.[۴۴]
قوانینی که دولتهای اسلامی دربارهٔ واحدهای اندازهگیری وضع کردهاند:
دولتهای اسلامی، در مدت این چهارده قرن، کوشیدهاند، به وسیله وضع قوانین، اوزان و پیمانهها و مقیاسات را یکنواخت نمایند، ولی متأسفانه این کوششها بینتیجه بوده است و اختلاف مقدارهای این واحدها را، از بین نبرده و اختلافات، تا به امروز نیز برجا مانده است. در اینجا، بهطور اختصار، به پارهای از این قوانین اشاره مینماییم:
۱. قانونی که پیغمبر(ص) مقرر داشت که معاملات، [بایستی] براساس واحدهای وزنی مکه و واحدهای کیلی مدینه باشد و این، اساس و نمونههایی است که مسلمانان از روی گفتهٔ پیغمبر، باید بفهمند: «المیزان میزان مکه المکیال مکیال المدینه»[۴۵] به همین لحاظ، میبینیم که واحدهای مکه و مدینه، علیرغم گذشت زمان و گسترش سرزمینهای اسلامی، بهطور همیشگی، باقی ماندهاند و به همین دلیل، برای این واحدهای وزنی در شریعت اسلامی، یک نوع رسمیت کامل مشاهده میشود که براساس آنها، کلیه واحدهای وزنی کشورهای فتح شده، مقارنه و مقابله میشوند. به علاوه، تقریر پیغمبر(ص) درباره نسبت بین قیمت طلا و نقره که ۷/۰ میباشد و در فقه، نسبت شرعی گفته میشود و اساسی برای وضع و ساختن سنگ وزنههای وزن، مخصوصا نقود اسلامی میباشد و تا حال حاضر این نسبت در شریعت اسلامی معمول است.
۲. قانونی که عبدالملک بن مروان مقرر داشت. [قانونِ] ناشی از نهضت اصلاحی، که به نهضت عربی نمودن معروف بود. این قانون، برای نظام اداری و اقتصادی و برای نقود و اوزان وضع شد. به موجب آن، برای اولین بار، سنگ وزنههای اوزان مجرد و اوزان نقود ساخته شد. امر ساختن آنها۷ به دارالضربهایی که عبد الملک برای اولینبار، در عالم اسلام تأسیس نمود، محول شد. بعد از دریافت و استفاده از نتایج آنها، به دارالضربهای ملتهای دیگر، دستور انجام، داده شد. بسیاری از دانشمندان اقدامات اصلاحی عبدالملک را ستودهاند و یکی از دانشمندان مینویسد:
«وزن درهم و مثقالی که عبدالملک به اتفاق دانشمندان عصر خود وضع نموده بود تا قرن دوازدهم هجری پابرجا مانده.»[۴۶]
۳. قانونی که غازان خان (۱۲۹۵-۱۳۰۴ میلادی) وضع نمود، از جمله مشهورترین قوانینی است که در این مورد وضع شده است و برای اوزان و کیلها واحدهای شهر تبریز را ملاک عمل قرار داد. نمونههایی بود که در دوران حکومت اسلامی مغول، مورد استفاده قرار میگرفت.[۴۷]
۴. قانونی که اوخان خان، در قرن هشتم هجری برای یکنواخت نمودن واحدهای وزن و پیمانهها و مقیاسات در دولت عثمانی وضع نموده است. [۴۸]
۵. قانونی که اوزون حسن ترکمن در قرن هشتم هجری وضع نمود.[۴۹]
دولت ترکیه، از سال ۱۹۲۵ میلادی، یعنی از هنگام ریاست جمهوری پیشوای ترکیهٔ جدید، آتاتورک، دادوستد بهوسیله واحدهای اسلامی را ملغی نمود.
در هند و پاکستان، این امر از زمان تسلط انگلستان بر این کشورها دگرگون شد.
حکومت مصر، طی قانون ۲۵ آوریل ۱۸۹۱ میلادی، اوزان و کیلها و مقیاسات اسلامی را، با نظام متریک مطابقت داد و در سال ۱۹۳۹ میلادی، قانون شماره ۳۰ را وضع نمود که بهموجب آن، استعمال اوزان و پیمانهها و مقیاساتی که از طرف حکومت (یعنی از طرف اداره موازین و دمغه که جایگزین دارالعیار و دارالحسبه شده بود) مهر نشده بود ممنوع نمود و در سال ۱۹۴۱ میلادی، قانون شماره ۳۳ وضع شد که استعمال کیل را در مورد اندازهگیری حبوبات، ممنوع و توزین آنرا بهوسیله وزن، مقرر داشته بود.
در سال ۱۹۵۱ میلادی، قانون شماره ۲۲۹ وضع شد که ضرورت استفاده از نظام متریک را، که تنها نظام رسمی دولتی بود، تأکید نموده بود؛ اما علیرغم این قانون، استفاده از نظام متریک، بهنحوی که مورد نظر دولت بود، رایج نشد؛ مثلا گوشت در پورت سعید، بهوسیله کیلوگرم وزن میشد و در همان زمان در اسکندریه بهوسیله اقه و در قاهره با رطل توزین میشد. حبوبات با اردب و کیلو در قاهره و شهرهای دیگر، کیل میشد و در مورد مایعات از لیتر و قربه (مشک) و مترمکعب استفاده میشد. زمین در اسکندریه با متر و در روستاهای مصر با ذراع معماری پیموده میشد. حکومت، به ناچار، در سال ۱۹۵۶ میلادی به اشاره عبدالناصر، قانونی وضع نمود که بهموجب آن، نظام متریک نظام رسمی دولتی، از ۱۵ نوامبر ۱۹۶۱ میلادی خواهد بود و استعمال کیل و وزن و مقیاس غیرمتریک را، بهشرح زیر، ممنوع نمود:
الف. از تاریخ ۱/۱/۵۹ مهر، اندازهگیری کیل حبوبات غیرمتری (اسلامی ) ممنوع خواهد بود.
ب. از تاریخ ۱/۶/۵۹ مهرزدن پیمانههای اندازهگیری بنزین و کیروسین و سولار و دیگر مایعات غیرمتریک، ممنوع خواهد بود.
ج. از تاریخ ۱/۱/۱۹۶۰ مهر وسایل وزن غیرمتری و سنگ وزنههای اقه و رطل و اجزاء و اضعاف آنها، ممنوع خواهد بود و از تاریخ ۱۵ نوامبر ۱۹۶۱ نظام متریک، نظام رسمی در امر دادوستد در جمهوری متحده عربی خواهد بود.[۵۰]
بررسی و نقد مآخذ:
باید متذکر شد: اولین کسانیکه در زمینه تحقیقات تطبیقی و مقایسه واحدهای اندازهگیری اسلامی، با واحدهای اندازهگیری نظام متریک، کوشش بهعمل آوردهاند خاورشناسان بودند. پیش از همه، باید از خاورشناس فرانسوی، هنری سوویر نام برد که بیش از ده سال متوالی، درباره این موضوع بررسی نموده و مقالات و بحثهای خود و اسناد را که جمعآوری نموده بود، در مجله ژورنال آسیا منتشر نمود.[۵۱]
دیگر باید از خاورشناسانی چون: واسکیس کیپوومیلز و جون فرایر انگلیسی نام برد و دیگر خاورشناس آلمانی والتر هنتس است که رساله خود را در مورد پیمانهها و اوزان اسلامی، در دلیل الاستشراق، که مدیریت آن به عهده بیرتولد شبولر است، در سال ۱۹۵۳ میلادی منتشر نمود و دکتر کامل العسیلی، از استادان دانشگاه اردن هاشمی، به ترجمه این رساله به زبان عربی اقدام نمود و آنرا دانشگاه اردن سال ۱۹۷۰ منتشر نمود.
رساله والتر هنتس، از تحقیقات علمی تطبیقی واحدهای وزن و کیل و مقیاس اسلامی، شمرده میشود اهمیت این رساله در آن است که مؤلف، همه نوشتههای اروپاییان را از فرانسوی و آلمانی و انگلیسی و پرتقالی و غیره، درباره این موضوع جمعآوری نموده است ولی عیوب این رساله در این است که مؤلف آن، در موارد بسیار مهمی اشتباه نموده است یکی از این موارد، ملاک قرار دادن درهم شرعی مصری است که در قرن ۱۲ هجری بهوجود آمده، در جمیع محاسباتش میباشد که آنرا با مقدار اوزان پیمانههای نبوی تطبیق میداده است و این غیر جایز است. تحقیقات والتر هنتس، بهصورت جدولهایی است که مفید میباشد. نکتهای که باید بدان اشاره شود این است که مترجم رساله، در اسامی فارسی و غیره، اشتباهات زیادی نموده است.
اما در صدر دانشمندان مسلمانی که در این زمینه مطالب و کتابهایی نوشتهاند، دانشمند بزرگ مصری، علی پاشا مبارک، متوفی به سال ۱۳۱۱ ه.ق است. او دراینباره، یک سلسله مقامات در مجلة الازهر الطبیه منتشر نمود و سپس همه آنها را در کتابی گردآورد و آنرا «المیزان فی الاقیسه و الاوزان» نام نهاد که در سال ۱۸۹۲ میلادی به چاپ رسید.
این کتاب، از مهمترین تحقیقات تطبیقی و تاریخی و فقهی طراز اول میباشد چون نویسنده در آن، از آرای فقها بحث میکند و آنرا با آرای خاورشناسان مقایسه و مطابقت میدهد، اما این کتاب به جز اوزان و پیمانهها، راجع به مقیاسات مطلبی ندارد و شاید بقیه آنرا مؤلف به چاپ نرسانده باشد.
کتاب دیگر این نویسنده «الخطط التوفیقیه لمصر القاهره» که شامل ۲۰ جلد میباشد و ۱۶ و ۲۰ آن، دارای مطالب مهمتری در موضوع تحقیق میباشد. با وجود تعصب شدید قومی مصری، نویسنده که برتری مصریان قدیم را در وضع نظام اوزان و پیمانهها و مقیاسات برتر از همه میداند. این دو کتاب، از منابع درجه اول رساله حاضر میباشد.
روشی که نویسنده در کتاباش بهکار برده، قدیمی است و به صفحات منابع مورد استناد اشاره ننموده است معتقدم که تحقیق درباره نوشتههای علی مبارک، دارای اهمیت و ضرورت خاصی است که به زحمت فراوان و سعی زیاد احتیاج دارد.
محمود الفلکی در رسالهاش، که به زبان فرانسوی نوشته و سپس آنرا بهعربی ترجمه و در سال ۱۲۹۰ ه.ق.در مصر چاپ نمودهاست.
سپس به مطالعه نوشتههای دکتر محسن الحسینی، استاد تاریخ اسلام دانشگاه اسکندریه میپردازیم که مقالهاش را درباره اختلاف حجازیها و عراقیها، در مورد مقدار صاع نبوی در مجله دانشکده ادبیات اسکندریه، در سال ۱۹۶۴ منتشر نمود. با وجود اشتباهی که نویسنده در مورد تبدیل مقدار صاع نبوی و رطل بغدادی نموده است، مقاله مذکور یکی از مقالات علمی دقیق، در این موضوع میباشد.
آنچه که دکتر ضیاء الدین الرییس، استاد و رئیس بخش تاریخ اسلام دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره، در کتاب خود، «الخراج و النظم المالیه فی الدولة الاسلامیه»، نوشته است از دقیقترین تحقیقات علمی تاریخی میباشد؛ ولی متأسفانه دکتر الرئیس، تحقیقاتاش منحصر به پیمانهها و اوزان و مقیاسات دوره اموی و عصر عباسی اول و بعضی از واحدهای مصری میباشد و این کتاب هم، از منابع مهم این رساله است. در مورد مطالعه و تحقیق اوزان نقود و وزنههای اسلامی نوشتههای دکتر عبد الرحمن فهمی، از مهمترین منابع تحقیقات علمی در این مورد میباشد. مخصوصا در کتاباش «صنج السکه فی فجر الاسلام» و «موسوعه النقد الاسلامیه» کتاب دیگری هم دارد که تاکنون به چاپ نرسیده است و عنوان آن «اختام المکاییل الاسلامیه» میباشد.
بهعلاوه منابع و مأخذ مهمی را که در نوشتن رساله خود از آن استفاده نمودهام به طرز زیر تقسیمبندی نمودهام:
الف. منابع فقهی برحسب درجه اهمیت:
۱. کتاب الاموال، تألیف قاسم بن سلام، متوفی در سال ۲۲۴ هجری، این کتاب یکی از کتابهای مهم در تمدن اسلامی میباشد و با وجود اینکه یک کتاب فقهی است، ولی در آن مؤلف، که یکی از فقهای بزرگ زمان خود بوده، با روش علمی و دقیق از امور مالی و اقتصادی مانند خراج و نقود و دادوستد و اوزان گفتوگو نموده و آنچه را که گفته بهوسیله تجارب عملی و مقایسه در مقدار پیمانهها و اوزان به اثبات رسانیده است.
آرای خود را با تکیه و استناد به احادیث بیان نموده که صحت آن احادیث، برای ما ثابت شده است و آرای دیگران را با جدیت فراوان، بدون جرح و تعدیل مورد بحث قرار داده است.این کتاب، نشانهای از ابتکار و پیشرفت فکری فقهای مسلمان در بررسی مسایل اقتصادی در ربع اول قرن سوم هجری میباشد.
۲. کتاب احکام السلطانیه، تألیف فقیه بزرگ ماوردی متوفی بهسال ۴۵۰ هجری. این اثر در زمره مهمترین تحقیقات فقهی قرار دارد و از موضوع مقیاسات و خراج و غیره بحث میکند و کتابی است که راهنما و ارشادکننده محتسب، برای انجام وظایف مربوط به نظارت در بازارهای عالم اسلامی میباشد.
۳. کتاب الاوزان و الاکیان الشرعیه، تألیف دانشمند بزرگ احمد بن علی مقریزی، متوفی ۸۵۴ هجری، که خاورشناس چسن، به چاپ این اثر پرداخته و مجموعههایی از مورخ مسلمان ابو الفدا و یکی از دانشمندان اندلسی، به نام قصیری بدان افزود. این کتاب مختص به اوزان و نصابهای زکات و صدقات میباشد و از نظر تعریف اوزان شرعی ،دارای اهمیت خاصی است. خواه آنچه که مربوط به اوزان نقود و یا اوزان مجرد (اوزان کیل) میباشد و خواه آنچه که مربوط به مذاهب مختلف و بهصورت علمی، بین درهمهای نقود و درهمهای کیل که بهطور مفصل و جداگانه از درهمها بحث نموده است.
مقریزی از دانشمندان و مورخین بزرگ مسلمان در مصر بوده است و خود ریاست دارالحسبه و دارالعیار و دارالضرب را برعهده داشته است و بنابراین، مطلعترین افراد نسبت به امر اوزان و موازین و کیلها و نقود و مقیاسات شرعی و عرفی در عصر خود میباشد و به همین دلیل ،اثرش نسبت به نوشتههای دیگران امتیاز دارد.
۴. کتاب نهایت الرتبه فی طلب الحسبه، تألیف دانشمند بزرگ عبد الرحمن شیزری سوری، متوفی در قرن ششم هجری است. بعضی میگویند که او، فقیه بوده و گروهی میگویند طبیب بوده، ولی عدهای میگویند او منصب احتساب را در سوریه برعهده داشته است. بیشتر به نظر میرسد که او فقیه و محتسب بوده باشد، نه طبیب و مطالب کتاباش دلالت بر این دارد که او محتسب بوده است؛ زیرا در آن دانستنیهای بسیار دقیقی پیرامون اوزان و پیمانههایی که در نقاط مختلف شام در قرن ششم هجری مورد استعمال و رایج بوده، آورده است؛ لذا این اثر، یک سند تاریخی مهم در این مورد میباشد.
۵. رسالهای که دانشمند بزرگ ابن الرفعه متوفی بهسال ۷۱۰ هجری، در مصر تألیف نموده است. این رساله همچنان خطی است و تاکنون بهچاپ نرسیده است. این رساله فقهی است و مختص به بحث درباره اوزان و اندازهها و بعضی مقیاسات شرعی میباشد و در آن، به جز چند مورد به واحدهای عرفی، اشارهای نشده است. اهمیت این رساله به خاطر اهمیت منصبی است که نویسنده آن برعهده داشته است؛ چون ابن الرفعه قاضی القضات پارسا و پرهیزکاری بوده است و دارالحسبه و دارالعیار را نیز، تحت نظارت داشته است.
۶. دو رساله خطی که یکی از آنها، نوشته فقیه دانشمند مصطفی الذهبی، متوفی قرن ۱۲ هجری است که دارای اهمیت خاص در مورد اندازههای شرعی و عرفی که در مصر مورد استعمال و رایج بوده است، میباشد.
رساله دیگر نوشته حسن جبرتی متوفی ۱۸۸۱ م. نوه دانشمند و مورخ مصری، عبد الرحمن جبرتی میباشد که سند رسمی آن عصر به شمار میرود.
علاوه بر این، بابهای معینی از کتابهای فقه مذاهب مختلف اسلامی، مانند باب نصاب زکات و زکات زرع و طهارت و غیره نیز، مورد استفاده قرار گرفته است.
ب. منابع تاریخی
مانند: کتاب فتوح البلدان بلاذری، متوفی سال ۲۷۶ هجری. در این کتاب مؤلف دانستنیهای با ارزش و بسیار مهمی را پیرامون خراج و مساحت و مقیاسات و نقود آورده است. همچنین کتاب مقدمه ابن خلدون، متوفی ۸۰۸ هجری، که این دانشمند بزرگ فصلی را به بحث درباره سکه اسلامی اختصاص داده است و کتاب فتوح مصر ابن الحکم، متوفی بهسال ۲۰۷ هجری و کتاب الکامل فی التاریخ ابن اثیر، متوفی سال ۶۲۲ هجری و کتاب الوزراء و الکتاب جهشیاری، متوفی ۳۱۰ هجری نیز در این زمینه میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
ج. نوشتههای ادبی و فرهنگها:
مانند: کتاب صبح الاعشی فی صناعت الانشاء، تألیف ابو العباس احمد بن علی قلقشندی، متوفی ۷۳۰ هجری که حاوی دانستنیهای مهمی است که از العمری متوفی ۷۴۵ هجری و از کتاباش مسالک الابصار فی ممالک الامصار نقل نموده است .و این به خاطر تعریف این دانستنیها برای کتاب آن زمان بوده است.
از فرهنگهای لغات: قاموس المحیط فیروزآبادی و لسان العرب ابن منظور، متوفی ۷۱۱ هجری و المخصص ابن سیده، متوفی ۴۵۸ هجری میتوان نام برد.
د. کتابهای جغرافیا و سفرنامهها:
که بر دو قسم است؛ قسمتی را که دانشمندان مسلمان تألیف نمودهاند و در درجه اول میتوان از کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، تألیف مَقدِسی بشاری متوفی ۳۸۰ هجری نامبرد که این کتاب نسبتا، در مورد بحث ما، دارای اهمیت خاصی است؛ زیرا مؤلف آن، مانند یک شاهد عینی دانستنیهای خاصی در مورد اوزان و پیمانهها در شهرهایی که در قرن چهاردهم هجری خود بدان سفر نموده، آورده است. و علاوه بر آن، عادات و رسوم و آداب و جغرافیای همه نقاط عالم اسلامی، به جز اندلس را که نتوانسته بدان سفر نماید، در اثرش ثبت نموده و در مورد اندلس نیز، مطالب مؤلفین دیگر را نقل کرده است.
از سفرنامههای اروپایی، در درجه اول، از تألیف لامبتون درباره ایران باید نام برد که آقای منوچهر امیری، تحت عنوان: مالک و زارع در ایران آنرا بهفارسی ترجمه نموده است و مطالب آن، از نظر موضوع مورد بحث ما، در عصر جدید دارای اهمیت است.
دیگر سفرنامه شاردن است که در پنج جلد کوچک، تحت همین عنوان، به فارسی ترجمه شده است و مطالب این اثر نیز نسبت به خود، در مورد ایران قرن هفدهم میلادی، ارزنده است.
ه. تعدادی رسالات و نوشتههای مختص به این موضوع، که بدان اشاره شده و در زمره اسناد رسمی دولت مصر بهشمار میآیند، بهخاطر مقادیری که در این کتابها ثبت شده است و درحال حاضر، مقادیر رسمی بهحساب میآیند و در مصر، در این عصر متداول هستند و پارهای از آنها را، به این شرح ذکر میکنیم:
۱. رساله فی تحدید اطوال المقاییس المصریه، تألیف لواء (سپهبد) محمد مختار پاشا چاپ بولاق ۱۸۹۱ میلادی که دارای اهمیت است. مؤلف بدان جدول مهمی درباره مکاییل و مقیاسات و اوزان در مصر در عصر حاضر افزوده است که در بعضی، پای صفحهها به نام جدول مختار پاشا بدان اشاره شده است.
۲. رساله فی المقاییس و المکاییل تألیف امین عریف چاپ قاهره ۱۳۱۸ هجری.
۳. مجموعه المقاییس، تألیف حسن فرید چاپ قاهره ۱۳۱۸ هجری.
۴. بهجة الطالب و الراغب و دلیل القبانی و الکاتب، تألیف عبده یوسف چاپ قاهره ۱۹۳۹ م.
۵. نشریه وزارت اقتصاد مصر ۱۹۵۸ میلادی.
۶. الخلاصة الوفیة فی المکاییل و الموازین و النقود، تألیف سید عبد اللّه القبانی چاپ مصر،۱۹۱۷ میلادی.
۷. اخیرا شیخ محمد ابو العلا البنا، استاد علم نجوم دانشگاه الازهر، کتاب کوچکی به نام نتایج کتاب الابحاث التحریریة فی تقدیر الاوزان و الاکیال و النقود الشرعیه نوشته که در سال ۱۹۵۳ میلادی چاپ شده است و علیرغم کوچکی حجم، کتاب بسیار ارزنده و مهم، مخصوصا در امور شرعی و مکاییل و موازین مصر، میباشد.
[۱] . اسماعیل الخاروف، محمد احمد، مقالات و بررسیها، بهار ۱۳۵۴ ، شماره ۲۱ و ۲۲ /۱۷۳ تا ۲۱۵
نشانی در پایگاه مجلههای نور:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/186713
[۲] . علی مبارک، المیزان فی الاقیسه و الاوزان، چاپ بولاق ۱۸۹۲ م و شیخ البنا نتایج کتاب الابـحاث التـحریریه/۳۸، چـاپ مصر ۱۹۵۳ م.
[۳] . کتابهای خطی بسیار اسـت کـه درباره صناعت موازین و قپانها و کیلها و سنگ وزنهها و مقیاسات. اگر آنها به چاپ مـیرسید بـهترین دلیـلی بر عظمت فرهنگ تمدن اسلامی، از جنبه صناعت آن بود. من در کتابخانه دار الکتب مصر ، آنها را مـشاهده کـردم.
[۴] . جواد علی، تاریخ العرب قبل الاسلام، چاپ بغداد ۱۹۵۹ م؛ ج ۸ / ۴۱۴.
[۵] . دکتر فهمی، صنج السکه فی فجر الاسلام/ ۱ ، چاپ مصر ۱۹۵۷ م؛ شذور العقود، سید بحر العلوم/۱۱۲ چاپ نجف ۱۹۶۷ م.
[۶] . علی مبارک، المـیزان/۲۵.
[[۷] . معرب کفیز و کویز، واحد وزن که در اعصار مختلف متغیر بود با پیمانهاز از ۱۸ کیلو تا ۹۰ کیلو.]
همچنین واحد طول که آن هم در اعصار مختلف، متغیر بود از ۳۶ گز تا ۱۴۴ گز در مزارعه و مساحت زمین زراعی.
[[۸] . بار شتر، مقدار ۱۸۰ کیلو]
[۹] . ابـن رفـعه/۱۴ (خـطی الف) کـتاب الایـضاح و التـبیان فی معرفة المکیان و المیزان خطی تحت شماره ۳۱۲ در دار الکتب مصر؛ یوسف افندی، الفرائد الجوهریه فی المقاییس/۶۱ چاپ مصر ۱۲۹۰ ه.ق؛ مختار پاشا رساله فی تحدید اطوال المقاییس المصریه/۲۴و۳۰، چـاپ بولاق ۱۸۹۱ م؛ محمود فلکی، رساله المقاییس و المکاییل المصریه چاپ چاپخانه الجوایب مصر ۱۲۹۰ هـ.ق.
[۱۰] . ابن الرؤف، رسالة فی آداب الحسبه و المحتسب، ضمن کتاب ثلاث رسائل اندلیسه فی الحسبه/۱۰۸، بهاهتمام لیوی بروونتال چاپ قاهره، ۱۹۵۵ م.
[[۱۱] . پیمانهای با ظرفیت یکونیم کیلو گندم]
[۱۲] . مـختار پاشـا/۳۰.
[۱۳] . یوسف افندی، الفرائد الجوهریه فی المقاییس/۶۱.
[۱۴] . عبد اللّه مستوفی، تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه، ج۱/۵۲۸، چاپ تهران، ۱۳۲۴ ه.ش.
۱۲. مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ج۳/۴۳.
[۱۶] . دکتر مـحمد فـهمی لهـیطه.تاریخ مصر الاقتصادی چاپ مصر ۱۹۴۴ م.
[۱۷]. جواد علی، تـاریخ العـرب قبل الاسلام، چاپ بغداد ۱۹۵۹ میلادی، ج۸/۴۰۱۰.
[۱۸]. ماوردی، الاحـکام السـلطانیه/۱۴۳، چاپ اول، الحلبی، مصر ۱۹۶۰ م؛ دکتر ریس، کـتاب الخـراج و النـظم المـالیه للدولة الاسلامیه/۸۱، چاپ مـصر ۱۹۶۹ م.
[۱۹]. دکتر ریس، همان مأخذ/۷۰ تا ۹۰
[۲۰]. ماوردی، الاحکام/۱۴۸.
[۲۱]. الادارة العربیة/۱۷۶، تألیف مولوی حسینی، ترجمه به عربی دکتر ابراهیم احمد العدوی، چاپ مصر ۱۹۴۹ م.
[۲۲]. القلقشندی، صبح الاعشی فـی صـناعة الانـشاء، ج۳/۴۴۶ تا ۴۴۷، چاپ دار الکتب مصر ۱۹۱۴ م.
[۲۳] . القلقشندی، ج ۳/۴۴۷.
[۲۴]. امیر عمر طوسون، مالیة مصر مـن عـهد الفراعنة الی الیوم/۱۹۷ تا ۱۹۸، چاپ اسکندریه مـصر ۱۹۳۱ م؛ فتوح مـصر/۱۵۳، ابـن عـبد الحکم، چاپ مصر ۱۲۷۵ هجری.
[۲۵]. قلقشندی، ج ۳/۴۴۶.
[۲۶] . عـمر طـوسون/۱۹۶.
[۲۷]. یعقوب ارتیت، الاحکام المرعیة بشأن الاراضی المصریة/۲۰۱، چاپ بولاق ۱۳۰۶ ه.ق.
[۲۸]. محمد کرد علی، خطط الشام/۶۲، چاپ دمشق ۱۹۲۵ میلادی.
[۲۹]. علی مبارک، الخطط التوفیقیة لمصر القـاهرة، چـاپ بولاق، ۱۳۰۶ ه.ق، ج ۱۶ جریب؛ المصباح المنیر در ماده جرب و لسان العرب ماده جرب.
[۳۰]. دکتر الریس، همان ماخذ/۳۱۱.
[۳۱]. طاهر جزائری، مد الراحة فی اخذ المـساحه/۷، چـاپ وزارت معارف سوریة ۱۳۰۱ ه.ق.
[۳۲]. ابن خرداد به، المسالک و الممالک/۲۱ ، برایل ۱۳۰۶
[۳۳]. ابن حوقل، صورة الارض/۱۳۶ ، طـبع بـیروت ۱۹۶۴ م.
[۳۴]. دکـتر الریـس، کتاب الخراج/۳۹
[۳۵]. سورهٔ المطففین.آیههای ۱ تا ۵
[۳۶]. سورهٔ الرحمن، آیههای ۶ تا ۸
[۳۷]. مولوی حسینی، الادارة العـربیة/۱۷۶؛ انـستاس کرملی، النقود العربیة/۱۴-۱۷؛ مقاله دکـتر عـبد الرحـمن فهمی (صنج الاوزان در کـتاب القـاهره الالفی)/ ۵۶۹
[۳۸]. دکتر ریس، کتاب الخراج، ص ۲۹۱
[۳۹]. نگاه شود به ضمایم و مـلحقات کـتاب نـهایت الرتبه فی طلب الحسبه، تحقیق دکتر باز العرینی، انتشارات لجنه التألیف مصر ۱۹۵۶ میلادی.
[۴۰]. شیرزی، نهایة الرتبة فی طـلب الحـسبة/۶؛ قـلقشندی، ج ۱۱/۲۱۴-۲۱۲؛ کرد علی، خطط الشام، ج۵/ ۱۴۰؛ احـکام السـلطانیة/۲۰۹، مـاوردی؛ خطط مقریزی/ج۲/۳۴۲، چاپ دار الکتب مصر؛ احیاء علوم الدین، ج۲/۲۱۴، غزالی، چاپ دهلی، بدون تاریخ.
[۴۱]. ابن الاخوه/۸۵؛ معالم القربة فی احکام الحسبة، چـاپ کـمبریج، ۱۹۳۷ م، به اهتمام روبن لیوی
[۴۲]. احکام السلطانیه/۲۵۴، ماوردی.
[۴۳]. شیزری/۱۹؛ ماوردی، احـکام سـلطانیه/۲۱۹؛ کتاب ثلاث رسائل فی الحسبه/۴۰، رساله ابن عبدون.
[۴۴]. مقاله دکتر فهمی «صـنج الاوزان»/۵۶۳ در کـتاب القـاهره الالفی.
[۴۵]. ابو عبید القاسم بن سلام، کتاب الاموال/۶۹۶، چاپ مصر، ۱۹۶۸.
[۴۶]. علی مبارک، المیزان/۵۰ و ۵۶؛ دکتر ریس، الخراج و النظم المالیه/۲۱۹.
[۴۷]. تاریخ مـبارک غازان/۲۸۶، چاپ انگلستان، ۱۹۴۰م، به کوشش کارل یـان؛ تـاریخ اجتماعی ایـران، ج۳/۴۷، مـرتضی راونـدی.
[۴۸]. احمد رفعت، لغات تـاریخی و جغرافی به زبان ترکی، ج۳/۲۴۱، چاپ استانبول، ۱۲۹۹ه.ق.
[۴۹]. والتر هنتس، الاوزان و المکاییل الاسلامیه/۲۸، چاپ دانشگاه اردن، ۱۹۷۰ م، ترجمه دکتر عسیلی.
[۵۰]. نشریه وزارت اقتصاد مصر، ۱۹۵۸ م، انتشارات اداره الدمغه و الموازین المصریه.
[۵۱]. مرتضی راوندی تـاریخ اجتماعی ایران، ج۳/۴۳، چاپ تـهران بـدون تاریخ