مجله اینترنتی موضوعنامک، شماره سیوپنج، فروردین ۱۴۰۰
سخن نخست:
فقیه ربّانی، بارآوردۀ رَبّ است، پرورشیافتۀ مدرسۀ ربوبی.
در این مدرسه، چشم به هستی و لب به سخن گشوده و نیوشای سخن شده، گام از گام برداشته، پلّهپلّه بالا رفته، رشد و نمو یافته، سرشت و شاکلۀ وجودیاش شکل گرفته است.
در راه روشنِ این مدرسه، به جایگاه سره از ناسرهشناسی دست یافته و دریابیده، چِسان و با چه سازوکاری عیارها را سنجد، با کدامین مِحَک و در چه رصدگاهی به رصد نَفحههای ربّانی بپردازد، نفحههایی که گَهگاه میوزند و کوی جانها را مینوازند.
دریابیده کوی جان، بی نفحههای ربّانی، از شور زندگی، شکوفانی و آواها و نغمههای روحانگیز و حیاتبخش بیبهره است، از این روی، هشیاردلانه همّت میگمارد، اینسوی و آنسوی نظر میافکند، تا دریابد ربّ وَدود، از کدام سوی نسیم ربّانی خود را میوَزاند، از کدام کوی جانافزا و از کدام سینۀ عطربیز، تا چهرۀ جان خویش را بدان سوی برگرداند و بدان شادابی بخشد و حیاتی دوباره و شور و نشور زندگی.
فقیه ربّانی، آرام و قرار ندارد، لَختی نمیآساید که مباد نَفحهای از نَفحههای ربّانی از آسمان زندگی او بگذرد و او، بیبهره مانَد و آن مجال حیاتی را درنیابد و تا واپسین آنات زندگی، با درد و دریغ بزید که چِسان و چرا از این نسیم، که خداوند مهرورزانه وزانده بود، ناکامیاب ماند و زورقِ جان خویش را با آن نسیم جانبخش، بهسوی ساحل به حرکت درنیاورد و همچنان، آسیمهسر، پریشانحال، حیران و سرگردان، دستخوش امواج سهمگین شد و فوجفوج مردمان را نیز، در باتلاقِ این آسیمهسری و پریشانحالی فرو بُرد و گرفتار امواج خشماگین و سرکش کرد.
ارتباط ذهن با موضوع در پدیده شناخت
هر شناختی از دو عنصر ذاتی و عینی ترکیب مییابد. عنصر عینی آن، موضوع است که در ذهن انعکاس یافته و مورد فعالیت شناختی ذهن قرار گرفته است. عنصر ذاتی عبارت است از تأثّر انعکاسی ذهن و فعالیتی که ذهن درباره موضوع انجام میدهد
نگاه به آسمان بریده از زمین
و
نگاه به زمین بریده از آسمان
دلدادگى عمیق به جهان ناپیدا در ساختار روحى مسلمانان، از نیروى فریبندگى ماده و قابلیت انگیزش آن نسبت به انسان مسلمان مىکاهد؛ موضوعى که باعث مىشود انسان در جهان اسلام، به هنگام تهى بودن از انگیزههاى معنوى براى ارتباط با ماده و فریفته شدن به بهرهبردارى از آن، موضعى منفى در برابر آن اتخاذ نماید. این موضع منفى، گاه به صورت زهد، گاه به صورت قناعت و گاه به شکل سستى و رخوت ظاهر مىگردد.
رسول اعظم، اسوه امام خمینی (۲)
هنگامیکه رستاخیز روحی و فکری بزرگی در سرزمینی پدید آید و دل مردمانی به پیام آن فتح شود و باروهای دل مردمانی از شکوه، هیمنه و بزرگی آن فرو ریزند و یا به حیرتی سخت شگفتانگیز فروروند، حتی اگر تکتک آنان از فتح دل خود به آن پیام رستاخیزی خبر ندهند و به دگرگونی و به فروریزی باروها که در هسته مرکزی وجودشان روی داده اشارتی نکنند، کلیه آن شهر و سرزمین، در دستان نیرومند فاتح دلهاست، همو که پیام رستاخیزیاش، باروهای سُتوار دلها را فرو ریخته است. گرچه برج و باروها و دروازههای شهر استوار باشد و نگهبانان، شب و روز، قدرتمندانه آنرا پاس بدارند.