مجله اینترنتی موضوعنامک، شماره بیستوهفت
سخن نخست:
چشمِ چشمهٔ قرآن، همیشه گشوده است، پلک روی پلک نمیگذارد و آنی از آیینهداری، راهگشایی، کرانهنمایی باز نمیماند.
همهگاه، میبیند، آنچه در «انفس» آنبهآن پدید میآید و آنچه در «آفاق»، جاری است، از دگردیسیها، زیر و زبر شدنها، نو و کهنهشدگیها، روشناییها و تاریکیها.
بیدار است و بیداری را فرایاد میآورد و میبیند و مردمانِ قرارگرفته در مَردُمکِ خود را به دیدن فرا میخواند، دیدنی ژرف، شناختافزا، رهگشا و رهاییبخش از سرگشتگی، بیراههروی و درماندگی.
شگفتیهای انسان و جهان، آفاق و انفس، سامان دقیقی که از آن برخوردارند، پیوند ژرف و ناگسستنی که بین آنها، پیاپیوسته، جاری و ساری است، در آیینهٔ تمامنمای قرآن، بازتاب روشنی دارد و همهگاه جلوهگر و فرادید.
قرآن، به زیبایی، این جهانها را دیده و نوبهنو، برای هر زمان و مکان و قوم و ملّت نوخاستهای میبیند و مینمایاند و این قوم نوخاسته است که بایستی به این جامِ گیتینما، چشم بدوزد، رصد کند و آنچه را میبیند، به قوّهٔ درک خود بازتاب دهد و یافتههای این جویبار را در زندگی قوم خود و ساختارها و سازههای آن، جاری کند و بهکار بندد.
انسان، فرمان یافته برای رسیدن به کوی خوشبختی و نیکروزگاری و گذر از گُدازههای زندگیسوزِ روزگار و راههای پُرپرتگاه و گردنهّهای دشوارگذر، از این عدسی و دریچه به آفاق و انفس، بنگرد و جلوهّها و زیباییهای پیوند این دو جهانِ لبالب از رمز و راز را به تماشا بنشیند. جهان درون انسان و جهان برون او. جهان معنی، مینو و حقیقی، و کرانههای عالم تجربه، فرازها و فرودهایی که پیشینیان، آنها را دیده، آزموده و از سر گذراندهاند.
فرایند اجتهاد و ویژگیهای شخصی مجتهد
… دانستیم که سرمایه ما در فرایند کشف مکتب اقتصادی در اسلام، احکام و بینشها هستند. اکنون جا دارد قدری در این زمینه سخن گوییم که شیوه دستیابی به این احکام و بینشها کدام است و این راه، چه خطرهایی را در کمین دارد. این از آنروست که وقتی مکتب اقتصادی را از راه احکام و بینشها کشف میکنیم، طبیعی است که بپرسیم: چگونه به خودِ این احکام و بینشها دست مییابیم؟
در پاسخ این پرسش باید گفت: ما به صورت چهره به چهره، با آن احکام و بینشها بهگونه مستقیم در بیانهای اسلامی برخورد میکنیم که شامل تشریع یا دیدگاه اسلامی معیّنی هستند. پس تنها وظیفه ما این است که در محضر بیانهای قرآن کریم و سنّت در این زمینه قرار گیریم تا مقداری کافی از این احکام و بینشها را گرد آوریم و سرانجام از خلال آنها، به نظریات مکتبی عام دست یابیم.
ثابتها، منشأ احکام اولیه
… اصل صیانت ذات. ریشهدارترین ثابتها، صیانت ذات است که با سه اصطلاح معروف: حبّ ذات، حبّ بقاء و حبّ حیات) مورد بررسی قرار میگیرد. این حقیقت یا اصل ثابت، بر سه قسم عمده تقسیم میگردد:
قسم یکم، صیانت ذات در حیات طبیعی….
قسم دوم، صیانت ذات در حیات مطلوب در زندگی جمعی…
قسم سوم، صیانت تکاملی ذات است….
رویارویی انقلاب اسلامی با رویۀ ویرانگر تمدن غرب در آوردگاههای گوناگون و شناساندن کُنه و زوایای تمدن غرب، دریچههای بس فراوانی را به روی فقه گشود و فقه را از عصر بیخبری از دنیای جدید و زندگی که تمدن غربی برای انسان به ارمغان آورده بود، به عصر آگاهی، بار داد.
این شناخت، مجال مهمی است برای مدرسۀ فقه و فقاهت که به گونهای برنامهریزی کند و غور و بررسی در لابهلای متون دینی و آموزههای وَحیانی، تا انسانِ از معنی تهی امروزین را به آبشخور معنی فرود آورد.
انسانِ دور مانده از سرچشمههای زلال معنی و گرفتار در بیابانهای داغمهزده و تهی از معنی، نیاز به قانونها و آیینهای معنیبخشی دارد، قانونها و آیینهایی که او را لبالب از معنی سازند.