دریچهموضوع‌نامک

دریچه – ۲۷

این شناخت، مجال مهمی است برای مدرسۀ فقه و فقاهت که به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند و غور و بررسی در لابه‌لای متون دینی و آموزه‌های وَحیانی، تا انسانِ از معنی تهی امروزین را به آبشخور معنی فرود آورد.

رویارویی انقلاب اسلامی با رویۀ ویران‌گر تمدن غرب در آوردگاه‌های گوناگون و شناساندن کُنه و زوایای تمدن غرب، دریچه‌های بس فراوانی را به روی فقه گشود و فقه را از عصر بی‌خبری از دنیای جدید و زندگی که تمدن غربی برای انسان به ارمغان آورده بود، به عصر آگاهی، بار داد.

این شناخت، مجال مهمی است برای مدرسۀ فقه و فقاهت که به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند و غور و بررسی در لابه‌لای متون دینی و آموزه‌های وَحیانی، تا انسانِ از معنی تهی امروزین را به آبشخور معنی فرود آورد.

انسانِ دور مانده از سرچشمه‌های زلال معنی و گرفتار در بیابان‌های داغمه‌زده و تهی از معنی، نیاز به قانون‌ها و آیین‌های معنی‌بخشی دارد، قانون‎‌ها و آیین‌هایی که او را لبالب از معنی سازند.

فقه اسلام، گنجایی و توان معنی‌بخشی را دارد. آن‌چه از دامنۀ آن سرازیر می‌شود و به جویبار زندگی‌ها جاری، با معنی در آمیخته است و روح و روان انسان را در کانون توجه خود قرار می‌دهد و تمام آیین‌ها و قانون‌های آن در جهت اعتلای معنوی اوست، حتی آن جایی که قانونی علیه او به اجرا درمی‌آید، جهت و نوک پیکان آن، سمت و سوی اعتلابخشی معنوی دارد، از این روی، شناخت انسان امروز، موضوع بَس مهمی است فراروی فقه و فقه‌پژوهان. تا انسان امروز شناخته نشود و مداری که او بر گرد آن در حرکت است، نمی‌توان از دریای فقه، گوهرهای ناب، برای او صید کرد و درون‌اش را با آن شبچراغ‌ها روشن نگه داشت.

همه چیز در گذر است. فرصت‌ها خیلی زود آسمان زندگی را ترک می‌گویند. عمرها کوتاه‌اند و مجال‌های میان‌داری اندک.

در این گذرِ پرشتاب روزگار، فرصت‌های ناپایدار، گشودن درهای فقهِ معنی، به سوی انسانِ رمانده شده از معنی، کاری بَس دشوار است.

فقیهِ امروز، که از این نفحۀ روح‌بخش بهره می‌برد، کار را باید دقیق و همه‌سویه کار شده، به فقیهِ فردا بسپارد و به گونه‌ای بنیاد فقه را در مجالی که دارد پی بریزد که فقیهِ فردا بتواند بر آن سازه، بار جدیدی را بگذارد و به پیش برود و همچنین فقیهان فرداها و فرداها.

 اگر این‌سان کارها پیش نرود، هر فقیه و گروهی از فقیهان، از مجالی که دارند بهره نبرند و کار را نیمه‌تمام و سست‌بنیاد، به گروه بعدی بسپارند، هیچ‌گاه فقهِ تمدن‌ساز، پا نمی‌گیرد.

اگر فقه بناست دانشِ شهر باشد، شبچراغ کوچه کوچه و کومه کومۀ آن، از دریچه‌هایی که به روی آن گشوده شده و می‌شود باید دَمادَم، بهره بگیرد و دَم‌ها و نفحه‌های ربانی را، در هر دَم و بازدَم، به ریه‌های خود وارد سازد.  

متن سخن 

Untitled3
دکمه بازگشت به بالا