مجله اینترنتی موضوع‌نامک، شماره سی‌ودو، اردی‌بهشت ۱۳۹۹

سخن نخست:

زندگی مؤمنانه و وَحی‌مدارانه را، رُکن‌هایی است که برافراشتگی و اَفرازندگی زندگی مؤمنانه و جامعهٔ ایمانی و وَحی‌مدار، بسته به اَفرازندگی و استواری آن‌هاست.

هرچه، این رکن‌ها افراشته‌تر و استوارتر و سربه‌آسمان‌سوده‌تر باشند، زندگی ایمانی و باورمندانه، با بالندگی و سرزندگی و آرامش‌بخشی بیش‌تر و رَخشاتر، رخ می‌نماید، چهره می‌گشاید و دامنِ خود را برای پروریدنِ انسانِ معنی‌گرا و وَحی‌مدار می‌گستراند.

زندگی مؤمنانه و باورمندانه، با قدافرازی، پرتوگستری و استواری این پایه‌ها، استوانه‌ها و رکن‌ها، پا می‌گیرد و فوج‌فوج انسان‌های بحران‌زده، گرفتار در باتلاق شب و کُنام دَدان را می‌رهاند و در کهف خود جای می‌دهد و شهد آرامشِ زندگی مؤمنانه را به آنان می‌چشاند.

زندگی ایمانی، با ایمان‌های ژرف، توانا، سنگِ‌فَسان‌خورده و پیوسته به مبدأ هستی، بنیاد گذارده می‌شود، از دل زمین سر بر می‌آورد، می‌روید، می‌شکفد، شکوفان می‌گردد، سایه می‌گستراند.

باورمندانی، یارا و توانایی میان‌داری این میدان را دارند، همانا، پی‌ریزی بنای سترگِ جامعهٔ ایمانی، افراشتن و استوارسازی ستون‌های آن، که باروهای باوَرهای خود را، با دل و جان، با شناخت، خرد و دانشِ روشن‌گرانه، از روی نقشه و پیوند ناگسستنی همیشه و همه‌گاهی، با او که هستیِ هستی، با ارادهٔ اوست و بودِ آن، از بودِ او، پاس بدارند و از گزندها، در امان.

متن سخن نخست

Untitled6

بایسته‌ها و پیامدهای پذیرش حقیقت

رابطهٔ فرد مسلمان با فرد غیرمسلمان، و رابطهٔ جامعهٔ اسلامی با جامعهٔ غیراسلامی دو مسأله‌ مختلف هستند و این دو را یکی نباید فرض کرد. این‌که من به عنوان یک فرد مسلمان با یک فرد دیگری که او مسلمان نیست چه روابط و رفتاری باید داشته باشم و در مورد او چه تکالیفی دارم و چه حقوقی بین من و او برقرار است، مسأله‌‌ای است و این که یک جامعهٔ اسلامی که حکومت آن اسلامی است، یک حکومت اسلامی، رابطه‌اش با یک فرد غیرمسلمان و با یک جامعه غیرمسلمان چگونه باید باشد مسأله‌ دیگر. این‌ها با یکدیگر متفاوت است، حساب‌هایش را نباید مخلوط کرد. در این‌جا نظریات مختلفی می‌تواند وجود داشته باشد….

متن ره‌یافت

اصول انقلابی حکومت امام علی (ع)

حکومت امیرالمؤمنین علی، علیه السلام،[۱] از میان انقلاب خونین مردم مدینه و کوفه و مصر، سر برآورد، تا با یاری مردان باایمان و ثابت در اصول اسلام و همبستگی عامهٔ مردم محروم و رنج‌دیده، ارتجاع جاهلیت را از میان بردارد و عدل اجتماعی اسلام را پابرجا سازد. تنها برای انجام همین مسؤولیت سنگین بود که آن حضرت، به زمامداری تن داد، چنان‌که در آخر خطبهٔ شقشقیه و پس از بیان انحرافات و رنگ‌های گوناگون حکومت گذشتگان، فرمود:

«أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا….»

متن انگاره‌ها

بهداشتِ اجباری چگونه است؟ وقتی دولت احساس خطر می‌کند که یک بیماری شیوع پیدا کند، بالاجبار، به مردم واکسن می‌زند؛ نمی‌گوید آیا اجازه می‌دهید به شما واکسن بزنم؟ بلکه می‌گوید: اجازه بدهید یا ندهید ما واکسن را به شما می‌زنیم؛ چون عملی منطقی انجام می‌دهیم و سلیقه مطرح نیست. یا فلان شخص چشمش تراخمی است و جاهل است، در برابر معالجه چشمش مقاومت می‌کند؛ آیا باید تابع نظر او بود؟ تاریخ را بخوانید، می‌گوید اولین بار که واکسن آبله کشف شد بلوایی به‌پا شد. تمام مردم انگلستان در مقابل واکسن آبله زدن مقاومت می‌کردند و حاضر نبودند تسلیم شوند. ولی آیا فهمیده‌ها باید تابع این جهالت عمومی باشند؟

متن دریچه

Untitled6

چرایی شهرشناسی

سبک زندگی انسان امروز، افزایش آگاهی‌های شهروندی را در همه زمینه‌ها بایسته ساخته و گرانی‌گاه حوزه‌های دانش‌افزایی و انجمن‌های اندیشه‌ورزی را به «شهرشناسی» کشانده است، و از آن‌جا که انگیزه و هدف، رویکرد پژوهش را بازمی‌شناساند، هم‌چنان‌که رویکرد پژوهشیِ ویژه، به دست‌آورد‌هایی به فراخور همان‌ رویکرد می‌انجامد، بِه‌گزینی سکّوی دیده‌وری «شهر»، بسته به این‌که در پی دست‌یابی به چه شناخت‌هایی باشیم، از بایسته‌هاست.

درنگریستن به جُستارِ «شهر» با نظرداشت سرشت انسان، رویکردی بارآور و ثمربخش در رسیدن به چگونگی‌های دلپذیر زندگی است، و چون روزَن‌ آن، بر اندیشه‌ و خرد گشوده شود، راه‌های روشنی پیش روی می‌یابیم و بِه‌گزینانه به برنامه‌ریزی هدفمند زندگی در این ساز و کار پیچیده بشری، رهنمون می‌شویم.

بارها دیده‌اید و دیده‌ایم، دیدگاه‌های در اصطلاح، مهندسی، عمرانی، سازه‌ای و روبنایی به شهر و کشور، چه دشواری‌ها و زمختی‌هایی را به‌همراه داشته،  چه خوشایندی‌هایی را از پیرامون‌مان دور، چه نزهت‌گاه‌های روح‌افزایی را در بوم و اقلیم‌مان تباه و  چه غم‌هایی را به زندگی‌ها وارد ساخته است. ویران‌گری‌های بشر در صدهٔ گذشته و تاخت و تاز بی‌محابایش برای بهره‌برداری از میراثِ زیستی، زمین، این مادر مهروَرز و زیبا را، چه اندازه نحیف و دردمند کرده است.

ناصر فکوهی در «انسان‌شناسی شهری»، از جمله، به این دیدگاه‌ها و رویکردها در شناخت «شهر» اشاره داشته و در این میان، رویکرد «انسان‌شناختی» را برجسته ساخته است، که نگاهی به آن خواهیم افکند

متن دیده‌وری

دکمه بازگشت به بالا