مجله اینترنتی موضوعنامک، شماره بیستودوم/ شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
سخن نخست:
فریضهٔ علم، بیرق اسلام است و نشان و نُمادِ حیاتِ اسلامیان در آوردگاههای گوناگون.
برافراشته بودنِ بیرق و دُرَفش فریضهٔ علم، شاخصهٔ مهم سرزندگی، شادابی و حیات جامعه است.
جامعه و مردمانِ زنده، میاندار و در طلایهٔ حرکت، شور و نشور، بیرق دانششان، افراشته و فراپیش است و فرادست و آنی نمیگذارند که بیرق میانداری و پویاییشان به زمین افتد، تا صف رویارو، که به کین برخاسته، گُمان بَرد، از هم فرو پاشیدهاند و به تاخت، وارد آوردگاه شود و طومارشان را در هم پیچد.
چه بسیار از ملتها، امتها، تمدنها و مردمانِ بر سریر عزت که چون رایت دانششان فروافتاد، در گردابهای هراسانگیز فروافتادند و از دیگر سوی، بسیاری از تازشگرانِ بیدانش که سرزمینی را درنوردیدند و در چنبرهٔ قدرت خود گرفتند، در گیر و دارها و فراز و نشیبها، بهروشنی به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند بمانند و پایههای قدرت خویش را استوار سازند، گزیری نیست جز اینکه به دانش درآویزند و بیرق آنرا برافرازند. پس بود و نبود ملتها، امتها و تمدنها، بستگی تمام به برافراشته بودن بیرق دانش و فرو افتادن آن دارد.
ملتی رو به روشنایی در حرکت است و بر سریر عزت، که رایَتِ دانش آن در آوردگاههای سهمناک، غریو جنگاوران و طوفانهای بنیانبرافکن، افراشته باشد و آنبهآن، پرتو افشاند و میمنه و میسره را روشن بدارد. و ملتی رو به باتلاق شب در حرکت است و در حال فرو رفتن به حلقوم جهنمیِ خواری و زبونی و فروافتادن از تخت و اورنگ عزت و شکوه، که بیرق دانش آن، فروافتاده و از هم گسسته باشد.
از این روی، اسلام، برای اینکه فرّ و شکوه اسلامیان را در همهٔ روزگاران و زاد بر زاد پایندان باشد، آنان را به برپاداری فریضهٔ علم، فراخوانده و از فروگذاری آن پرهیز داده است.
اسلام، از انسان مسلمان، خواسته است به فراخیزی بزرگ برای دستیازی به دانشهای سودمند بپیوندد و جام جان خویش را از آنها لبالب سازد و با تراوشهای پیاپی از آن جامِ جانبخش، جامعه را در سُکر خوشِ دانش فرو برد.
مبدأ قانون
قانون، عبارت است از: «ضوابط و مقررات معین که از طرف یک منبع دارای قدرت و اعتبار اجتماعی، مقرر شود و در آن برای همهٔ کسانی که در قلمرو آن منبع قدرت، زندگی میکنند تکالیف، حقوق، حدود و مسؤولیتهایی معین گردد و همه، قوی یا ضعیف، به رعایت آن ملزم باشند و به عواقب تخلف از آن گردن نهند.»
مبدأ قانون
… قانون را از نظر مبدأ به چهار نوع تقسیم کردهایم:
۱. قانون استبداد فردی
۲. قانون استبدادی طبقاتی
۳. قانون ملی
۴. قانون مسلکی جهانی
شاخصههای کلی اقتصاد اسلامی
مراد از این شاخصه این است که: در ضمنِ عناصرِ ثابت در اقتصاد اسلامی، احکامی یافت شود که در کتاب و سنت، بدانها تصریح شده و همگی در راستای هدفی مشترکاند، بهگونهای که معلوم باشد شارع به تحقق آن هدف، اهتمام داشته است. در این صورت، این هدف، خود شاخصهای ثابت به شمار میرود. برای حفظ این هدف، گاه وضع عناصر پویایی لازم است تا بدین وسیله، بقاء آن هدف یا پیش بردن آن تا بالاترین حد ممکن، تضمین شود
تشخیص و تحقیق در ماهیت موضوعات و ارتباطاتی که موضوعات با انسانها پیدا میکنند، بهطور کلی در اختیار خود مردم آگاه و موثق میباشد، و لذا مشورت در تحقیق و تشخیص موضوعات و ارتباطات آنها با شؤون انسانی، یک قانون اصیل است که بهترین راه برای بهدست آوردن واقعیات در امور نظری میباشد. بنابراین ملاحظات، فقه و حقوق اسلامی در تقسیمبندی معروف رسمی:
۱. پیشرو
۲. پیرو
قرار نگرفته، بلکه دارای هر دو جنبۀ پیشرو و پیرو میباشد. جنبۀ پیشروی فقه و حقوق اسلامی در احکام اولیه است که تعریف آنرا در گذشته بیان کردیم. اسلام در آن احکام چون مستند به وحی الهی و بازگوکنندۀ مصالح و مفاسد فطرت و طبیعت مادی و روحی انسانهاست، پیشرو محض است و هیچ فرد و جمعی حق تغییر دادن آنها را ندارد. جنبۀ پیروی فقه و حقوق اسلامی در موضوعات و زمینۀ احکام ثانویه است که تحقیق و تشخیص آنها به عهدۀ خود مردم است، آن مردمی که از آگاهی کامل و عدالت، یا وثوق برخوردار بوده باشند.