سازواری با بزمگاهها، که در پاره ای از تعریفهای فقیهان پسین آمده، معیاری است برای بازشناسی مصداق که با توجه به عرف بزمگاهها و عشرتکدهها میتوان مصداق را بر آن برابرسازی کرد.
بسیاری از فقیهان، غناء را همان واگردانی و برگشتدادن صدا در گلو و هیجانانگیزی آن میدانند.
شماری، شناخت غناء را به عرف ارجاع میدهند؛ يعنی هر چیز را كه عرف غناء، بداند مصداق غناء خواهد بود، گرچه دو ویژگی: به چرخش در آوردن صدا در گلو و شادیافزایی و سرورانگیزی را نداشته باشد.
شماری، غناء را همان صدای بازگردانیده شده در گلو و سرورانگیز میدانند، ولی مصداق طرب را به عرف ارجاع میدهند و اطراب شأنی را در صدق مطرببودن شرط میدانند.
امّا با همۀ این تعریفها، قدر متیقن از غنای نکوهیده صدای انسانی است که این دو ویژگی را داشته باشد: در گلو گردانیده و سرورافزا و هیجان.
سازواری با بزمگاهها، که در پاره ای از تعریفهای فقیهان پسین آمده، معیاری است برای بازشناسی مصداق که با توجه به عرف بزمگاهها و عشرتکدهها میتوان مصداق را بر آن برابرسازی کرد.
با توجه به اینکه در شماری از تعریفها آمده: همراهی غناء با محتوای زشت و قبیح، کذب، توهینآمیز، یا شهوتانگیز، نیز موجب حرمت صدای خوش میگردد، این نکته نباید نادیده انگاشته شود که کلام با این ویژگیها، به خودی خود ناپسند است. پس همراه بودن کارهای حرام، کارهای لهو و گناهآلودگیِ مجلس، سبب حرام بودن غناء میگردد؛ لکن، حرام عارض بر این نوع غناء، برابر قاعده، باید به خاطر حرام بودن آنچه غناء را همراهی میکند، باشد، نه به جهت حرام بودن ذاتی غناء؛ از این روی، میتوان گفت: غنائی که با اینگونه کارها و رفتارهای حرام، همراه باشد از نمونههای بارز غنای حرام و ناپسند است.