رهیافت:
در گاهِ آمادهسازی و تواناسازی بنیۀ نبشتارهای برگزیده برای آذینبستهشدن به نشر، با دیدگاهها، نگاهها، منابع بَسارزشمند پژوهشی، ناموران بزرگ هر رشتۀ علمی، مؤسسههای دارای اعتبار، آشنا شدیم، چون فصلنامه گنجایی آنرا نداشت که چشم این چشمهسارها را بهروی خوانندگان بگشاییم، اکنون در موضوعنامک، این چشماندازِ چشمنواز را بازمیگشاییم.
«وقد نَصَبَ نَفسَهُ لِله سبحانه فی اَرفَع الامور من اِصدار کُلِّ واردٍ علیه و تصییر کلِّ فرعٍ الی اصله»
نهج البلاغه، خ ۸۸
بر گزاردن برترین وظیفهها، همت گماشت. چنانکه هر مشکلی پیش آید، بازنماید و در آن نماند و هر فرعی را به اصل آن بازگرداند.
وقتی عالِم به روح اسلام آشنا شد و توانست فروع را به اصول برگرداند، وقتی که هدفهای اسلام را شناخت و وسیلهها را هم شناخت، هدف را با وسیله اشتباه نکرد، هدف را بهجای وسیله نگرفت، وسیله را بهجای هدف نگرفت، صحیح را از سقیم شناخت، وقتی که با روح اسلام آشنا شد، همانطوری شد که امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
«قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلّهِ سُبْحانَهُ فی اَرْفَعِ الاُمورِ مِنْ اِصْدارِ کلِّ وارِدٍ عَلَیهِ وَ تَصْییرِ کلِّ فَرْعٍ اِلی اَصْلِهِ»،
وظیفه واقعی خود را انجام داده است. علما و مجتهدین واقعی رکن سوم خاتمیت به شمار میروند و در شریعت ختمیه، سمت مهندسی ادارۀ این کارخانۀ عظیم را دارند، نه سمت سازنده آنرا. آنهایی که مهندسهای این کارخانه هستند و میتوانند بفهمند که این کارخانه را چهجور باید راه انداخت، کسانی هستند که ما در اصطلاح به آنها «مجتهد» یا «فقیه» میگوییم. مجتهد یا فقیه، کسی است که بصیر در دین است.