مجله اینترنتی موضوعنامک، شماره سیوهشت، خرداد ۱۴۰۳
سخن نخست:
انسان، از آغازین روزهای حیات، در پی و آرزوی روشنایی بوده است، جهان جانافروز، بهدور از سیاهیها و تاریکیها.
در دورهدورهٔ حیات، تا پای جان، در تلاش بوده از تاریکی و سیاهی، دور و به روشنایی نزدیک شود و دنیای روشنی را برای خود بنیان بگذارد.
بسیار گاهها، به امید رسیدن به خورگاه و چشمهٔ روشنایی، گام در راهی گذارده و به فرمان راهبری گردن نهاده و از راهی کناره گرفته و از فرمان و نقشهٔ راهِ رهبری سر برتابیده است.
این سر نهادنها و سَربَرتابیدنها، برخاسته و سرچشمهگرفته از توان و گسترهٔ گزینشگری اوست که گزیدهٔ گزینشگر است.
هم دست و ارادهٔ توانا، او را از میان همهٔ آفریدهها برگزیده و به این جایگاه فرا برده و هم، همان دست و اراده، قوّهٔ انتخاب را در نهاد او برنهاده است.
انسان، برگزیده شده است، تا در پرتو اختیار، در میدانها و فراز و فرودهای زندگی میانداری کند و این آوردگاههای را شکوهمندانه بیاراید و دقیقهشناسانه و با شناختِ همهسویه از میمنه و میسره، جزر و مدّها، فراز و نشیبها، پایهها و استوانههای دنیای اختیاری خود را استوار سازد.
انسان، از آن آنی که خود را مییابد و میشناسد، چشمانداز بَسشگفتی فراروی خود میبیند، توانا در گزینشگری، راهگزینی، پرتوگیری از چراغ خِرَد، حرکت در شعاع اراده، آزاد در چگونگی برافراشتن پایههای زندگی و بهرهگیری از طبیعت، دشتها، جنگلها، کوهها و دریاها.
جهاد، چشمهٔ حیات
اولین اصل اساسی تقوی این است که آدمی زندگی خود را از طبیعت، با تلاش و تکاپو استخراج نماید. کسی که اساس و عوامل حیات او از دیگران است، زندگی ندارد، تا از نردبان تکامل که تقوی است بالا برود
حیات جامعه
قدم اوّل این است که طبقات مختلف جامعهٔ مسلمانان کوشش کنند همدیگر را بهتر بشناسند. با شناسایی، با گفتوگوی آرام در محیط آرام و خالی از تعصّب میتوانیم بسیاری از فاصلهها را از میان برداریم. میتوانیم یک جامعهٔ وسیع و متشکّل به وجود آوریم.
ابوریحان، در رویارویی با اوهام و خرافات
ابوريحان، به طور کلّی امور غيرعادّی مخالف عقل را از قبيل افسون و رقیه و عوذه و اَحراز و طلسمات و نِيرَنجات [نیرنگات] و احکام نجوم و زجر و فال و عيافت و کهانت و سحر و جادو و امثال آن، همه را خرافۀ ياوه و معتقدان آن را عامی جاهل میخواند