فتوا،برگرداندن هر فرعی به اصل آن، پیوند زدن شاخه به ساقه، شکوه بخشیدن به پایگاهِ سر به آسمان سودۀ آن، پاک نگهداشتن آن از هر دَنَس و آلودگی، کاری است دشوار، که تنها و تنها از عالم ربانی، در هر دورهای ساخته است
فتوا،برگرداندن هر فرعی به اصل آن، پیوند زدن شاخه به ساقه، شکوه بخشیدن به پایگاهِ سر به آسمان سودۀ آن، پاک نگهداشتن آن از هر دَنَس و آلودگی، کاری است دشوار، که تنها و تنها از عالم ربانی، در هر دورهای ساخته است و این اوست که به انجام این کار سخت توانفرسا، از بُن جان، تن میدهد. همو که مولیالموحدین، امام علی(ع) پس از بیان رسا از ویژگیهای او، از این رسالت والا که عاشقانه و با شیدایی تمام، جان خویش را سازۀ آن میسازد، اینسان سخن میگوید:
«وقد نَصَبَ نَفسَهُ لِله سبحانه فی اَرفَع الامور من اِصدار کُلِّ واردٍ علیه و تصییر کلِّ فرعٍ الی اصله»
نهج البلاغه، خ ۸۸
بر گزاردن برترین وظیفهها، همت گماشت. چنانکه هر مشکلی پیش آید، بازنماید و در آن نمانَد و هر فرعی را به اصل آن بازگردانَد.
این یک رویۀ قضیه است، رویهای که نوشآفرینیهای عالم ربّانی، در ساحت فتوا، چشیده میشود و کامها را شیرین میکند و رویۀ دیگر قضیه، مردماناند، باورمندان، که وظیفه دارند خردورزانه، فتوا را پاس بدارند، با رفتار و گفتارِ خردورزانه، صحن و سرای زیبا و دلگشای آنرا، همهگاه، آذین ببندند.
فتوا، راه را برای انسانِ خردورز میگشاید و پرتگاههای این سوی و آن سوی آنرا مینمایاند، انسانی که همیشه و همهگاه، مشعل عقل خویش را روشن نگه میدارد و شبان و روزان، در این اندیشه است شناخت پیدا کند، جایگاه خود را بشناسد و چِسان پلههای کمال را بپیماید و از ایستایی، مرداب شدن و فروافتادن به ورطۀ زندگی حیوانی، خود را برهاند.
او، تلاشگرانه در پی به دست آوردن آگاهی و شاداب نگهداشتن قوۀ تفکّر خویش است و دوریگزینی از گرداب جهل و هر آنچه شخصیت و هویت او را به تباهی میکشد و از کمالجویی و حرکت به سوی روشنایی و دامنگیری از ظلمت بازمیدارد.
فتوا، بر لبِ جویبار آگاهی میروید، میشکفد، رشد میکند و به بار مینشیند. هرچه جویبار آگاهی لبالبتر، زلالتر و به سرچشمهها نزدیکتر، فتوا، شکوفانتر.
به امید آن روز