ما از شما، فقیهی را فقیه نمیشماریم، مگر اینکه محدَّث باشد.
از امام پرسیده شد: آیا مؤمن میتواند، «محدَّث» باشد. [محدَّث، شأن پیامبر و امام است]
امام فرمود: مطلب به او فهمانده میشود.مُلهَم.
در مدرسۀ اجتهاد، برخورداری از ملکۀ اجتهاد، یعنی باریابی به آستانۀ الهامها. اجتهاد، تنها مهارت و فن و دانش نیست. دانش و فنی است درآمیخته، در هم تنیده با معنویت، پیوند خورده با عالَم بالا و بهرهمند از بارش الهامها. اجتهاد بیالهام، بیپیوند با عالم بالا و بیبهره از بارِش الهامها، اجتهاد نیست، راهگشایی، کارگشایی و ویژگیهای لازم را ندارد.
مدرسۀ اجتهاد، که مدرسۀ فقیهپروری است، دانشآموختۀ خود را بهپایهای میرساند که در ضمیر و نهاناش، دگرگونیهایی پدید میآید، شرح صدر، نورانیت، روشنبینی، درک و دریافت دقیق مطالب. از باطن، با او سخن گفته میشود. گشایش شگفتی در روح او پدید میآید، شایستگی گیرایی الهامها را مییابد.
به فرمودۀ امام صادق(ع):
«فانّا لا نُعَدّ الفقیه منهم فقیهاً، حتی یکون محدَّثاً.
فقیل له: او یکون المؤمن محدَّثاً.
قال: یکون مُفهَماً. المُفهَم المحدَّث.»
وسائل الشيعة ؛ ج۲۷ /۱۴۹
ما از شما، فقیهی را فقیه نمیشماریم، مگر اینکه محدَّث باشد.
از امام پرسیده شد: آیا مؤمن میتواند، «محدَّث» باشد. [محدَّث، شأن پیامبر و امام است]
امام فرمود: مطلب به او فهمانده میشود.مُلهَم.
در این بلندا، شایستگی مییابد به صحن و سرای پاک و بیآمیغ اجتهاد ورود یابد و در جایگاه مقدس و والای پاسخگویی، فراز رود. پرسشها را بشنود، دقیق و موشکافانه، برابر کتاب و سنت پاسخ گوید. فرع را عالمانه و از پایگاه تقوا، با اصل برابر سازد. شاخه را به ساقه پیوند زند.
با بّرکشیدن خود به این جایگاه، شایان خطاب معصوم میگردد:
«انّما علینا ان نُلقِیَ الیکم الاصول و علیکم ان تُفَرِّعوا.»
وسائل الشيعة، ج۲۷ / ۶۲
بر ماست آموزاندن و بیان اصول و قواعد کلی، و بر شماست شاخه شاخه کردن و هر شاخهای را به ساقۀ خود پیوند زدن.
کسانی که شهد ناب سَرابُستان وحی را چشیدهاند، این رسالت بزرگِ پاسخگویی، به عهدهشان قرار میگیرد و وظیفه دارند به تلاش برخیزند این شهد شیرین را به کام دیگران فرو بچکانند و به جانها بتراوانند و جامعه و یکایک مردمان را به شهد ناب کتاب و سنت بیامیزند. شهدآمیزی را سرلوحۀ کار خود قرار دهند.
فتوا، شهد گلهای سرابُستان وحی است که هر مفتی، با هدایت الهی در پرتو چراغی که از دلاش روشن است، روی گلبرگ گلبرگ رحل میافکند و به اندازۀ گُنجایی، توانایی و شناختی که از نوش و شهد نهفته در آنها دارد، دست به کار میشود و به نوشآفرینی میپردازد، فراوَریِ شهد نابِ کامیابی و رستگاری.