ره‌یافتموضوع‌نامک

رَه‌یافت (۲)

قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُم‏

بگو: خدا فتوا دهد شما را

سورۀ نساء، آیۀ ۱۲۷و ۱۷۶

«فأمره الله سبحانه أن يجيبهم أن الذي قرره لهن على الرجال من الأحكام إنما هو فتيا إلهية ليس له في ذلك من الأمر شي‏ء، و لا ذاك وحده بل ما يتلى عليهم في الكتاب في يتامى النساء أيضا حكم إلهي ليس لرسول الله ص فيه شي‏ء من الأمر، و لا ذاك وحده بل الله يأمرهم أن يقوموا في اليتامى بالقسط.

ثم ذكر شيئا من أحكام الاختلاف بين المرأة و بعلها يعم به البلوى.

قوله تعالى‏. «وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ» قال الراغب: الفتيا و الفتوى‏ الجواب عما يشكل من الأحكام، و يقال: استفتيته فأفتاني بكذا (انتهى).

و المحصل من موارد استعماله أنه جواب الإنسان عن الأمور المشكلة بما يراه باجتهاد من نظره أو هو نفس ما يراه فيما يشكل بحسب النظر البدائي الساذج كما يفيده نسبة الفتوى إليه تعالى. . . .

و على هذا فالمراد بما أفتاه الله فيهن في قوله‏ «قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ» ما بينه تعالى‏ في آيات أول السورة، و يفيد الكلام حينئذ إرجاع أمر الفتوى إلى الله سبحانه و صرفه عن النبي ص»

المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵ / ۹۷ – ۹۸

پس خداوندِ پاک و بی‌چون، فرمان داد رسول خود را که پاسخ گوید مردمان را: آن‌چه که به رشته کشید و گذارد از آیین‌ها، قانون‌ها و حقوق، برای زنان بر عهدۀ مردان، بی‌گمان، آن، فتوای الهی است و در این باب رسول خدا را فرمانی نیست. نه در این آیین‌ها و حکم‌ها، او را فرمان و نقشی نیست که در هیچ حکمی دیگر، از آن‌چه بیان گردد بر آنان در کتاب خدا: وظبفه‌ای که بر عهدۀ مردان گذارده شده از دادورزی و نگه‌داشت معیارهای الهی در باب یتیمانی که زنان در آغوش دارند.

و نیز تنها این مورد نیست که خداوند بر عهدۀ مردان وظیفه‌ای را می‌نهد که به مردان فرمان داده دربارۀ یتیمان، همه، داد ورزند و به عدالت رفتار کنند.

آن‌گاه، باری تعالی چند حکم اختلافی بین زن و شوهر را، که گسترۀ نیاز بدان‌ها در بین مردم، فراگیر بوده، به بیان آورده است.

سخن خدای متعال:

«وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ‏ اللَّهُ‏ يُفْتِيكُمْ فِيهِن‏»

پرسندت دربارۀ زنان، بگو: خداوند دربارۀ ایشان، فتوا دهد شما راو

راغب اصفهانی می‌نویسد:

«فتیا» و «فتوا» پاسخ به پرسش‌های دشوار از احکام الهی.

احکامی که بازشناسی دلیل آن ها بر دیگران دشوار باشد. آن‌گاه‌که:به زبان آورده می‌شود: من از فلان شخص استفتاء کردم و او این‌سان مرا فتوا داد. من از او حکم شرعی را پرسیدم و او، این‌چنین مرا پاسخ داد.

از جاهایی که این واژه به‌کار برده شده است، به‌دست می‌آید «فتوا»، پاسخ‌گویی از گزاره‌های دشوار است. روشن است که هر پاسخی را در بر نمی‌گیرد. پاسخی را در بر می‌گیرد که از «اجتهاد» سرچشمه گرفته باشد، پاسخی که این‌چنین خاستگاه داشته باشد، هرچند ساده وابتدایی بنماید، فتواست.

از این روی می‌توان این‌گونه پاسخ‌ها را در دایرۀ فتوا گنجاند و «فتوا» را بر انها اطلاق کرد. ونیز به خاطر گسترۀ معنای «فتوا» می‌توان «فتوا» را به خداوند تعالی نسبت داد، با این‌که فتوای باری، با به‌کارگیری فکر و نظر نیست . . . .

بنابر این، مراد از فتوای خداوند دربارۀ زنان در آیۀ شریفه:

«قل الله یفتیکم فیهنّ»

همان بیانی است که خداوند در آغاز سوره داشت و در این‌جا، سیر کلام می‌طلبید که فتوا، به خدا، ویژه گردد و از رسول خدا برگردانده شود و این نکته را یادآور گردد که در این مقام، رسول خدا را جز ابلاغ، نقشی نیست.

دکمه بازگشت به بالا