
مجله اینترنتی موضوعنامک، شماره سیوسه، تیر ۱۳۹۹
سخن نخست:
پایایی، پویایی و بالندگیِ همهگاهی باورهای راستین و زندگی و رفتار ارزشمدار، به باروهاست، باروهای استوار، گسستناپذیر و سازوارِ با نوشدگی و دگرسانیهای خردورزانه و ترازمند زندگی، در همهٔ روزگاران.
باورهایی میپویند و میپایند و در پویهٔ زندگی میرخشند و میرخشانند و در گسترهٔ گستردهای مُشک میبیزند و چشمههای جان انسان را به جوشش در میآورند و به رفتارها سمتوسوی روشن و هدفمند میدهند، که گردامون آنها، باروها و دژهای دَرهَمتنیده و دَرهَمکلافشده، با رصدگران و باروبانانِ هشیار، در کار دَرهَمتنیدن باورها باشند.
باروهای سالم، گزندندیده، جاری در جویبار زندگی و در کار پرتوافشانی و حیاتبخشی، یارایی و توانایی آنرا دارند که باورهای پراکنده، کمنقش، یا بینقش در زندگی فردی و یا اجتماعی را، یکپارچه و نقشآفرین سازند و در کارزار زندگی فردی و پر جزر و مدّ زندگی اجتماعی، در ساحلی امن قرارشان دهند.
باوَروَرزیها، همانا پیاپیوسته در کار جلادهی، زنگارزدایی، بهژرفابردنِ باور و سریاندادن آنها به جام جانها، آنگاه جلوههای زیبا و دگرگونیهای ژرف میآفرینند، اوج و شتاب میگیرند، هنگامهساز میشوند، فوجفوج انسانها را با این «وَرز» بزرگ، همگام و همراه میسازند که باروهای شکوهمندسازِ دین و شوکتآفرین، آنبهآن، چشماندازهای زیبا برای باوَرمندانِ پرتلاشِ گسترهٔ باور، همانان که باورِ وَحیانی را سفینهٔ نجات خود و همهٔ سفینهنشینان اقیانوس پُرفُرویِش و بَرآیش زندگی میدانند، جلوهگر سازند.

معنای دیالکتیک
آنچه ما از اوّل تا اینجا عمل کردیم، یک دیالکتیک بود؛ یعنی، در این جلساتی که طی این چند هفته در خدمت شما بودیم و درباره شناخت بحث میکردیم، مشغول دیالکتیککردن بودیم. دیالکتیک، از نظر اصل کلمه، یعنی گفتوگوی متقابل کاوشگرانهٔ روشنگر و بارور. بر همین مبناست که میگویم: ما در این چند هفته، واقعاً، دیالکتیک میکردیم. ما در زبان فارسی اصطلاحی داریم که درست با دیالکتیک منطبق است. ریشهٔ این اصطلاح، عربی است، امّا آنقدر در فارسی بهکار رفته که دیگر برای ما فارسی شده است. این کلمه «مباحثه» است.
…
بحث یعنی «کاویدن» و «کاوشکردن» برای آشکارکردن چیزهای نهانی و پنهانشده. «مباحثه» یعنی اینکه دو نفر به کمک یکدیگر، به بحث و کاوش بپردازند: کندوکاو مشترک؛ کندوکاو و کاوش به کمک یکدیگر. این معنای مباحثه است. پس، دیالکتیک همان مباحثه است.
تنظیم و تصفیه حواس، براى تصحیح ارتباط ذهن با واقعیات
براى اینکه موضوعى بتواند توجه ما را بهخود جلب نماید، یکى از دو عامل محرک یا مجموع آن دو باید بهوجود بیاید. این دو عامل محرک عبارتند از:
- جالببودن خود موضوع مانند اینکه براى اولین بار یک شاخه گلرا مىبینیم….
- هدفى که ما را به تکاپوى معرفتى وادار کرده است. این قاعده کلى را درباره عامل هدف همواره باید به خاطر بسپاریم که کمیت و کیفیت و موقعیتهاى مربوط به شناخت، وابسته به هدفى است که توجّه ما را به خودجلب نموده است….
نفحههای ربّانی
در درازای تاریخ اسلام، هرگاه نفحهشناسان، با شامّههای قوی، خود را به آستان نفحۀ الهی، که در برههای و آنی، خداوند بهرهشان ساخته بوده رساندهاند، با گرفتن و افشاندن، سرنوشت ملتی را با شکوه تمام رقم زدهاند و در حقیقت، پایبندی خود را به این آموزۀ وحیانی که از کوهسار نبوی سرچشمه گرفته، نمایاندهاند:
«ان لربّکم فی ایّام دهرکم نفحاتٍ الا فتعرضوا لها»