مجله اینترنتی موضوع‌نامک، شماره ۳۱، پاییز ۱۳۹۸

سخن نخست

فقه وَحیانی – عقلانی، فقهِ همهٔ روزگاران است، همهٔ انسان‌ها، با گوناگون‌فرهنگ‌ها، نژادها و…

از افق و کرانهٔ هر دوره و روزگاری که سَرزده و بَردَمیده، در بین هر قوم وملّتی که خیمه و خرگاه افراشته، پایگاه ساخته، چتر گسترانده و مُشک روح‌افزای خود را بیزیده، سبکی نو و حیات‌بخش درافکنده و زندگی را برابر منشوری شورانگیز، ریشه‌دار، وَحیانی و گوهرین، سامان داده، آراسته و مردمان را توان‌مندانه، انگیزانده و به آبشخور زلال خود فرود آورده است.

فقه عقلانیِ برکشیده‌شده از وَحی، در هر اقلیمی که فرود آمده، دَمادَم، حکم‌ها، دستورها، آیین‌های عطرآگین،‌ زلال و خردمندانه از نافهٔ خود بیزانده، فوج‌فوج انسان‌ها را برانگیزانده و خردشان را بیدار ساخته، در روح و جان‌شان،‌ شورانگیخته بِسانی که آسیمه‌سر، در پی نسیم دل‌انگیز و خردبیز این دانش بهشتی و خردبیز، به‌حرکت در بیایند و وادی‌به‌وادی را درنوردند و کوه‌به‌کوه، تا این مُشک حیات را ببویند، حیاتی جاودانه بیابند.

فقه وَحیانی – عقلانی، از مشرق جان هر ملّتی که بردَمیده، شور انگیخته، فکر و روان و اعضا، جوارح رخوت‌گرفته و به سستی و بی‌جنبشی خوگرفتهٔ آن ملّت، فراخیزانده، تا به‌شتاب، بنای سترگ و سر به آسمان‌سودهٔ فردا و فرداها را بگذارد و از گذشته‌گرایی بیمارگونه، به آینده‌گرایی و امروز و فرداسازی شوق‌انگیز، درآید.

فقه وَحیانی- عقلانی، انسان را می‌سازد، با برنامه‌های انسان‌سازانه‌ای که از آن‌ها برخوردار است، سنگ فَسان، صیقل‌گاه‌ها، کانون‌های گداز، انسان را ناب و پاک می‌سازد، زنگارها، زایده‌ها و پیرایه‌های بازدارنده را از تن و روان او می‌پیراید، پاک و ناب، وارد فراخناها و ساحَت‌ها می‌کند: خانواده، اجتماع، کانون‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی.

انسانِ جلایافته با این سنگ فَسان الهی و آسمانی و آیینه‌افروز وَحیانی، به هر ساحَتی از این ساحَت‌ها گام بگذارد، خیمه و خرگاه افرازد، به کارِ بست‌وگشاد کارها، اندیشه‌پردازی و نظریه‌پردازی پردازد، بهشت می‌آفریند، گلستانی دلگشا، به دور از آلاینده‌ها و آلودگی‌ها، کینه‌ورزی‌ها، خشم و چهره دُژَم کردن‌ها، ناخالصی‌ها، بی‌مروّتی‌ها، بی‌وجدانی‌ها، دغل‌بازی‌ها، رخوت‌پراکنی‌ها، فشل‌سازی‌ها، باطل‌خوری‌ها و…

متن سخن نخست

اقتصاد رَبَوی در محیط حجاز و جامعهٔ ما

آن‌ها که ربا می‌خورند – در رستاخیز – به‌پا نمی‌خیزند، مگر مثل آن‌کس که جن‌زده و شیطان‌زده – کسی که شیطان به او دست زده و او را مُخبّط نموده – شده باشد و در موقع رفتن، تلوتلو بخورد. این، بدان جهت است که آن‌ّها گفتند: «خرید و فروش هم مانند رباست»، در حالی‌که خدا، خرید و فروش را حلال، و ربا را حرام کرده است. آن‌کس که از جانب خداوندگارش، اندرزی به او برسد و از آن پند بگیرد و دست از کار ناپسند بردارد، گذشته‌ّها از آنِ اوست – آن‌چه گذشته، حلال‌اش باد – و کارش به‌دست خدا و به‌سوی خداست؛ امّا آن‌کس که دوباره برگردد، و باز هم به‌همان راه باطلِ خود رود، آن‌ها –دوزخیانی– همدمان آتش هستند که در آتش جاودانه‌اند. 

متن ره‌یافت

مشروطیت، در قاب موضوع شناسی

جریان دیگری هم هست که مربوط به زمان خودمان است و آن، جریان مشروطیت است. مشروطیت که به ایران آمد- اگر تاریخ‌اش را خوانده باشید- مردم ایران را به دو قسم منقسم کرد: گروهی طرفدار استبداد و گروهی طرفدار مشروطیت. هم سیاسیون منقسم شدند و هم روحانیون، آن هم روحانیون بزرگ.

عدّه‌‏ای حامی مشروطیت شدند و سخت از آن حمایت کردند و عده‌ای دیگر با مشروطیت مخالفت کردند به‌طو‌ری که مخصوصاً مخالفین در هرجا که بودند، در حوزه‌های علمیه، فضلا، مدرّسین و طلّابی را که طرفدار مشروطیت بودند از خود نمی‏دانستند؛ یعنی اگر می‌فهمیدند فلان شخص طرفدار مشروطیت است، به هیچ‌وجه به او شهریه نمی‌دادند…

متن انگاره‌ها

دریچه

Untitled

سعادت‌مند است آن جامعه‌ای که متصدیان حکم قضایی، یا فتوائی آن جامعه، دارای اصول و عقایدی باشند که موافق قوانین و مآخذ آنها بوده باشند، مثلاً خوشبختی یک جامعۀ اسلامی ‌در آن است که قضات و مجتهدان آن جامعه، دارای اصول و عقایدی باشند که با قوانین و مآخذ فقهی و حقوقی آن جامعه هماهنگ می‌باشند.

در این مسألۀ مهم نیز، ممکن است حکم‌کنندگان، با نظر به قدرت ایمان و ضعف آن بالنسبه به اصول عقاید مورد پذیرش و همچنین با نظر به اختلاف آنان، در تفسیر و توجیه مآخذ و منابع قانون، برای تطبیق با اصول و عقاید پذیرفته‌شده، مختلف بوده باشند.

متن دریچه

چرایی شهرشناسی

سبک زندگی انسان امروز، افزایش آگاهی‌های شهروندی را در همه زمینه‌ها بایسته ساخته و گرانی‌گاه حوزه‌های دانش‌افزایی و انجمن‌های اندیشه‌ورزی را به «شهرشناسی» کشانده است، و از آن‌جا که انگیزه و هدف، رویکرد پژوهش را بازمی‌شناساند، هم‌چنان‌که رویکرد پژوهشیِ ویژه، به دست‌آورد‌هایی به فراخور همان‌ رویکرد می‌انجامد، بِه‌گزینی سکّوی دیده‌وری «شهر»، بسته به این‌که در پی دست‌یابی به چه شناخت‌هایی باشیم، از بایسته‌هاست.

درنگریستن به جُستارِ «شهر» با نظرداشت سرشت انسان، رویکردی بارآور و ثمربخش در رسیدن به چگونگی‌های دلپذیر زندگی است، و چون روزَن‌ آن، بر اندیشه‌ و خرد گشوده شود، راه‌های روشنی پیش روی می‌یابیم و بِه‌گزینانه به برنامه‌ریزی هدفمند زندگی در این ساز و کار پیچیده بشری، رهنمون می‌شویم.

بارها دیده‌اید و دیده‌ایم، دیدگاه‌های در اصطلاح، مهندسی، عمرانی، سازه‌ای و روبنایی به شهر و کشور، چه دشواری‌ها و زمختی‌هایی را به‌همراه داشته،  چه خوشایندی‌هایی را از پیرامون‌مان دور، چه نزهت‌گاه‌های روح‌افزایی را در بوم و اقلیم‌مان تباه و  چه غم‌هایی را به زندگی‌ها وارد ساخته است. ویران‌گری‌های بشر در صدهٔ گذشته و تاخت و تاز بی‌محابایش برای بهره‌برداری از میراثِ زیستی، زمین، این مادر مهروَرز و زیبا را، چه اندازه نحیف و دردمند کرده است.

ناصر فکوهی در «انسان‌شناسی شهری»، از جمله، به این دیدگاه‌ها و رویکردها در شناخت «شهر» اشاره داشته و در این میان، رویکرد «انسان‌شناختی» را برجسته ساخته است، که نگاهی به آن خواهیم افکند

متن دیده‌وری

دکمه بازگشت به بالا