
ربا و مفاسد اجتماعی آن
آدمی برای ادامۀ حيات و زندگی خويش بهطور دائم و مستمر میکوشد و برای اين منظور، در جهان خارج، به انحای گوناگون تصرف میکند و از هر چيزی به نفع
در سخن نخست، سخن از چِسانی جامعهسازی ایمانی
و پیریزی خردمندانه و وحیمدارانه زندگی مؤمنانه و وحیانی است،
با رایَتبانی عالمان ربّانی، آفتابهای شهر دین.
شَهدی است برگرفته از اندیشهٔ شهدآگین شهید مطهری،
بیانگر چگونگی رابطهٔ جامعهٔ اسلامی با غیراسلامی،
با پرهیز از وجدانی و سلیقهایانگاشتن روابط دینی و رَویهٔ «صلح کل»ی پیشگرفتن.
خدا را نفحههایی است که گهگاه میوزند و مُشک میبیزند.
این نفحهها، به لطف و اشارت او، هر صباحان از کوی زندگیها میگذرند
و آنها را در خُنُکای خود فرومیبرند،
هر دل بیدارتر، بهرهمندتر و هر سینه گشادهتر، در خُنُکای بیشتر.
خدا را نفحههایی است که گهگاه میوزند و مُشک میبیزند.
این نفحهها، به لطف و اشارت او، هر صباحان از کوی زندگیها میگذرند و آنها را در خُنُکای خود فرومیبرند، هر دل بیدارتر، بهرهمندتر و هر سینه گشادهتر، در خُنُکای بیشتر.
بیداردلان، هشیاران و گشادهسینهگان، شبان و روزان، در همهگاه، چشم به راهاند و به سوی این قبله در نماز، تا نفحۀ الهی بوزد و بوی خوش آن، فضا را بیاگند و اینان بهرۀ خود برند و جان تفتزدۀ خود را از تَفتِستان زندگی به سوی نسیم صباحان و جانافزای کوی دوست بکشند.
اینان بهروشنی میدانند، اینسان نسیمها، نسیمهای دگرگونآفرین و زندگیساز و شورانگیز، گهگاه میوزند و عطر میبیزند و سُکر جانبخش خود را به جامِ جانها فرو میریزند و هر فرد، گروه، ملت و امتی که آن، آنِ نشورآفرین را به جان دریافت و با تمام وجود، به تلاش برخاست رایَتهای آن را برافرازد و تیرکهای خیمه و خرگاه آنرا استوار سازد، سعادت و بهروزی را برای خود رقم زده است. و اگر در خواب بماند و دل را برای آن گاه و هنگام، مهیا نکرده باشد، افزون بر آن گاه و هنگام، پیاپیگاهها و هنگامهای به آن پیوسته و وابسته را از دست خواهد داد و شومیها، حِرمانها و سیاهبختیها، یکی پس از دیگری بر او آوار خواهد گردید.
در درازای تاریخ اسلام، هرگاه نفحهشناسان، با شامّههای قوی، خود را به آستان نفحۀ الهی، که در برههای و آنی، خداوند بهرهشان ساخته بوده رساندهاند، با گرفتن و افشاندن، سرنوشت ملتی را با شکوه تمام رقم زدهاند و در حقیقت، پایبندی خود را به این آموزۀ وحیانی که از کوهسار نبوی سرچشمه گرفته، نمایاندهاند:
«ان لربّکم فی ایّام دهرکم نفحاتٍ الا فتعرضوا لها»
عوالی اللئالی، ج ۴/ ۱۱۸
در روزهای زندگی و زمانهتان، آنات و هنگامهایی فرا میرسد که شما با نسیمهای حیاتبخش الهی، روبهرو میگردید، بکوشید از آن بهره بگیرید و خود را در وزشگاه آن نسیمها قرار دهید.
مولوی، این سخن گهرآگین رسول خدا (ص) را در قابی زیبا میگذارد و میسراید:
گفت پیغمبر که نفحتهای حق
اندر این ایّام میآرد سبق
گوش هُش دارید این اوقات را
در ربایید اینچنین نفحات را
نفحهای آمد شما را دید و رفت
هر که را میخواست جان بخشید و رفت
نفحهای دیگر رسید آگاه باش
تا از این هم وا نمانی خواجهتاش
مثنوی معنوی، دفتر اول/۸۸
این نفحهها، فرصتها و وزشهای عطرآگین، دیریاباند، زود از دسترونده، ابر را مانند، که زود از افق زندگی، ناپدید میگردند، به فرمودۀ مولی علی (ع):
«الفرصة تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب، فانتهزوا فُرَص الخیر.»
نهج البلاغة، حکمت ۲۱
فرصت، بسان ابر، از کرانۀ زندگی میگذرد، هرگاه مجال خیری پیش آمد و خیری آغوش گشود، آنرا غنیمت شمارید و از آن بهره برید.
بله، نفحههای الهی، دَمی میدَمند، این دَم اگر درک نشود و در کانون اندیشۀ طلایهداران امت و ملتی بازتاب نیابد، چه بسا قرنها آن ملت و امت را از قافلۀ تمدن بشری واپس بیندازد و افول دهشتبار را برای آن رقم بزند، همانسان که در تاریخ اسلام، با نمونههای بسیاری روبهرو هستیم، نمونههایی که اگر آن دم و هنگام نفحۀ الهی شناخته میشد و درک میگردید، اینسان در عقبماندگی و واپسگرایی و چیرگی دشمنان آزمند و کینهورز، نمیلولیدیم و دنیا چهرۀ کریه و تهوعآور خود را اینسان، به ما نمینمایاند.
آدمی برای ادامۀ حيات و زندگی خويش بهطور دائم و مستمر میکوشد و برای اين منظور، در جهان خارج، به انحای گوناگون تصرف میکند و از هر چيزی به نفع
خوشحالم از این که مقدمه چاپ دوم کتاب «اقتصاد ما» را در حالى مىنگارم که این باور و اطمینان در من فزونى گرفته است که این امت، راه خود را
ما اتیکمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وَ ما نَهیکمْ عَنْهُ فَانْتَهوا … همان طوری که آبی که از چشمهای بیرون میآید در ابتدا صاف و پاک است، نه آلودگی محسوس و نه
ضرورت تنظیم و تصفیه حواس براى تصحیح ارتباط ذهن با واقعیات [i] مباحث و تحقیقاتى که درباره پدیدهٔ شناخت بهوسیله محققان مطرح میشود، بهطور مستقیم تنظیم و تصفیه شناخت را
حکومت امیرالمؤمنین علی، علیه السلام،[۱] از میان انقلاب خونین مردم مدینه و کوفه و مصر، سر برآورد، تا با یاری مردان باایمان و ثابت در اصول اسلام و همبستگی عامهٔ
جریان دیگری هم هست که مربوط به زمان خودمان است و آن، جریان مشروطیت است. مشروطیت که به ایران آمد- اگر تاریخاش را خوانده باشید- مردم ایران را به دو
انواع مالکیّت مالکیّت فردی: در این نوع مالکیّت، انسان خود کار میکند و مالک کار خویش است. مالکیّت جمعی: مالکیّت جمعی خود دوگونه است: مالکیّت عمومی: و آن هنگامی است
بحث اصلی ما درباره این بود که آنچه در اسلام وجود ندارد، نسخ احکام و تغییر به صورت نسخ است که بعد از پیغمبر، هیچ قدرتی- حتی امام- نمیتواند حکمی
پژوهش تحقیق، با آفرینشِ انسان، در هم آمیخته است. انسان، از آن آنی که پا به فراخنای گیتی گذارد، ناگزیر برای بقا میبایست، راه تحقیق، حقیقتیابی، پردهافکنی از چهرۀ هَستان
علم و دین پیوند علم و دین و جداییناپذیری آنها، از دقیقهها و آموزههای وَحیانی است. و مسلمانی بیدرک و اندریافت این دقیقههای دقیق و پایبندی به آنها، به حقیقت
نیازشناسی و موضوعیابی اینسان پاسخگویی و دیدهوَری نیازهای نوبهنو،بسته به حرکت پرشور و انقلاب دَمادَم دارد. اگر آنی کاروان اندیشهورزی، نیازشناسی و موضوعیابی از حرکت بایستد و قوّۀ محرکۀ اجتهاد
نفحههای ربّانی در درازای تاریخ اسلام، هرگاه نفحهشناسان، با شامّههای قوی، خود را به آستان نفحۀ الهی، که در برههای و آنی، خداوند بهرهشان ساخته بوده رساندهاند، با گرفتن و
بایستهها و پیامدهای پذیرش حقیقت بهداشتِ اجباری چگونه است؟ وقتی دولت احساس خطر میکند که یک بیماری شیوع پیدا کند، بالاجبار، به مردم واکسن میزند؛ نمیگوید آیا اجازه میدهید به
ناسازواری حکمها و فتواها و چرایی آن در فقه اسلامی، مخصوصاً در فقه تشیع، تشخیص موضوع، به عهدۀ خبرگان عرف و عقلا موکول شده است. سعادتمند است آن جامعهای که
ترجیح مصلحت دینی بر مصلحت شخصی در فتوا فتوایی که از سوی ما صادر شده است، صرفاً به خاطر آن نبوده که آنچه را ثبوتاً دلیل بر آن تمام بوده
ثابتها و متغیرها و رسالت قانونگذاری از اصول و مهامّ وظائف مذكوره، تشخيص كيفيت قرار داد دستورات و وضع قوانين و ضابط تطبيق آنها بر شرعيّات و تميّز مواد قابلۀ
سالها بود، زمانیکه به مطالعهٔ کتابهای عربی میپرداختم، فراوانی واژههای فارسی که در زبان عربی راه یافته و در این زبان آمیخته شده است، نظر مرا جلب میکرد. گاهگاه، از
رَشحههایی از روح محمّد بر هر قلبی که باریده و بر هر روحی که فروچکیده، در آن نیرو، شادابی و جهشی پدید آورده که توانسته در زمانی کوتاه، راههای دشوارگذر
این درک از عبادت محمد(ص) است که عارف کامل و شاگرد برجسته و نامور او، امام خمینی را به
…از مسائل بسیار مهمّ اسلامی، مسألهٔ بلوغ است که تمام مقرّرات دینی، از اصول و فروع، و سراسر احکام و مسائل فرعی، از اوّل تا آخر فقه، یعنی از طهارت
سبک زندگی انسان امروز، افزایش آگاهیهای شهروندی را در همه زمینهها بایسته ساخته و گرانیگاه حوزههای دانشافزایی و انجمنهای اندیشهورزی را به «شهرشناسی» کشانده است، و از آنجا که انگیزه
در این مسأله [عدم وجوب سَترِ وجه و کَفَّین] عملًا دو جریان مخالف بهوجود آمده است: یکی اینکه: صاحبان فتوا در عصر اخیر، با مشاهدهٔ اوضاع و احوال موجود، سخت
با اهمیتترین مسأله شناخت، که بدون درک آن، هویت شناخت قابل فهم نخواهد بود، دو بُعدی بودن پدیده شناخت است: بُعد یکم، تأثّر ذهن از صورت منعکس. بُعد دوم- فعالیت
در جزیرةالعرب پیش از طلوع اسلام، وضع طبقاتی و امتیازات آن صورت خاصّی داشت. در مرکز جزیرةالعرب، حکومت به شکلهای معمولِ آن زمان و سلطنت در میان نبود. همچنین زمینهای
آنچه ما از اوّل تا اینجا عمل کردیم، یک دیالکتیک بود؛ یعنی، در این جلساتی که طی این چند هفته در خدمت شما بودیم و درباره شناخت بحث میکردیم، مشغول
…مقصود از روابط بینالملل اسلامی این است که رابطهٔ یک فرد مسلمان را با یک فرد غیرمسلمان مشخص کنیم و یا رابطهٔ یک جامعهٔ اسلامی با جامعهای غیراسلامی چگونه بایستی
«الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ
در حقیقت مشکل اقتصادی در همهجا و همیشه در اطراف سه موضع دور میزند: یکی چگونگی علاقهها و روابط مالکیّت نسبت به زمین و منابع طبیعیِ آن است، که ضرویات
دربارهٔ موسیقی و نوازندگی آن روح انسانی را، و دربارهٔ آثار این نوازندگی از نظر فیزیولوژی و روانی، مباحث زیادی تاکنون مطرح شده است. بایستی گفت این پدیده، بدون تردید،