پول که وضع اولی آن، نشان دادن ارزش و قاضی میان اشیاء بوده و باید مانند خون، آسان در شریان اقتصادی اجتماع بگردد، همینکه هدف و مطلوب بالذات شد، محبت آن بر دلهایی که نقش ایمان و حقپرستی و خیرخواهی بر آنها ثابت نیست، مینشیند؛ از این جهت، آزمندان، راههای دیگری بیش از آنچه معمول بوده، برای جلب و ذخیرۀ آن، پیش میآورند که زیانآورتر و ریشهدارتر از همۀ آنها رباخواری است.
نقش پول، در همین حد متوقف نمیشود. پول که وضع اولی آن، نشان دادن ارزش و قاضی میان اشیاء بوده و باید مانند خون، آسان در شریان اقتصادی اجتماع بگردد، همینکه هدف و مطلوب بالذات شد، محبت آن بر دلهایی که نقش ایمان و حقپرستی و خیرخواهی بر آنها ثابت نیست، مینشیند؛ از این جهت، آزمندان، راههای دیگری بیش از آنچه معمول بوده، برای جلب و ذخیرۀ آن، پیش میآورند که زیانآورتر و ریشهدارتر از همۀ آنها رباخواری است.
از این راه، قدرت ثروت و اقتصاد عمومی به دست رباخواران، متمرکز میشود و ارزش واقعی اشیاء، در نظر گرفته نمیشود و توازن عرضه و تقاضا و ارتباط تولید با توزیع، یکسره مختل میشود. این آزمندان، با شرنگ پول، از طریق رباخواری، خون اقتصادی را از پیکر عموم طبقاتِ مولّد، که دست و پای فعال و پیشبر اجتماعاند میکَشند و بر پیکر چاق و طفیلِ بر اجتماع خود، تزریق میکنند. عواقب و آثار این ناموزونی را خدا میداند، و تاریخ ملل نشان داده.
چنانکه مالکیت نامحدودِ زمین و منابع طبیعی آن، منشأ تیولداری (فئودالیسم) است، ریشه و منشأ سرمایهداری ناموزون، پیوسته، رباخواری بوده، و در اوضاع و احوال مختلف اقتصادی، این دو (تیولداری و سرمایهداری) گاه با هم و گاه به دنبال یکدیگر، یکی منشأ دیگری شده.[i]
پیش از آنکه سررشتۀ پول، به دست آید و رباخواری رایج شود، چون مبادلات، کالا به کالا بوده، احتکار مواد مورد احتیاج عموم، هم از جهت اشخاص و ماده و زمان، محدود بوده، تنها کسانی میتوانستند احتکار کنند، که فراوردههای خاص آنها، برای مدت محدودی، بیش از احتیاجشان باشد و چون به کالاهای دیگر احتیاج داشتند، مجبور بودند که مواد احتکارشده را، که بسا هنوز در معرض فساد قرار نگرفته، به فروش رسانند. بعد از آنکه سررشتۀ پول به دست سودجویان آمد، به وسیلۀ پول توانسند، هم احتیاجات خود را رفع کنند و هم بیش از احتیاج خود، کالاهای دیگران را ارزان به دست آرند و برای مدت بیشتری آنها را احتکار نمایند و با قیمت بیشتری بفروشند، (دیگر نگران فاسد شدن کالاهای احتکاری و ضرر سرمایه اصلی ــ که سابقا فقط کالا بود ـــ در میان نیست)؛ چون سرمایه، به صورت پول درآمده و صاحب پول (سرمایه ثابت نسبت به کالا) میتواند به اقتضای زمان و وضع کالای موجود، آنرا با سود کمتر، حتی ارزانتر از قیمت معمول بفروشد، تا کالای دیگری، که برای احتکار مناسبتر و سود آیندهاش بیشتر، باشد بخرد.