ره‌یافتموضوع‌نامک

ترجیح مصلحت دینی بر مصلحت شخصی در فتوا[*]

جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج سید کمال مرتضوی، دامت برکاته.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیدوارم این سطور، در حالی به دست‌تان برسد که شما و وابستگان‌تان از همیشه بهتر باشید و از خداوند متعال خواستارم که با لطف بی‌کران خود، شما را مورد عنایت قرار دهد و همواره تأیید و پشتیبانی از شما را، مستدام بدارد.

من جویای احوال شما هستم و به آن‌چه از اخبار شما و خدمات ارزش‌مندتان به دین، می‌شنوم، افتخار می‌کنم؛ خدماتی که همه، مناسب با همان کمالات و ورع و غیرت دینی است که من از آغاز آشنایی‌مان در شما سراغ دارم.

این سطور را در پاسخ به پیام شفاهی شما، مرقوم می‌دارم که به‌واسطۀ فاضل برجسته، شیخ عبدالله خنیزیحفظه‌الله از طرف جناب‌عالی به بنده رسیده است و به من [این‌طور] فرمودند که: شما از ایشان خواسته‌اید: تذکرتان دربارۀ فتوای طهارت کسانی که شرعاً محکوم به کفر هستند و خود را به اسلام منسوب می‌کنند [مبنی بر این‌که] در این مورد احتیاط کنم را، به بنده ابلاغ کنند.

من دوست می‌داشتم که این مطلب را مرقوم می‌فرمودید؛ چراکه من هر آن‌چه را شما لطف می‌کنید با کمال افتخار و تشکر دریافت می‌کنم.

در هر حال، بنده تذکر شما را ارج می‌نهم و از آن‌جا که مطمئن‌ام این تذکر، ریشه در سرچشمۀ دینی پاکی دارد که قلب شما از آن آکنده است و نیز به خاطر آن‌که نشان‌گر اهتمامی است که شما به دین دارید، به این تذکر مباهات می‌کنم؛ که نصیحت و ارشاد، احسان و عنایت و لطف است و از این رو، از شما تشکر می‌کنم و خداوند ما را از امثال شما و نصیحت‌ها و دعای‌تان محروم نکند.

اما مایل‌ام به همین مناسبت واقعیت خصوصیات دینی و ملاک‌های شرعی‌ای را که در این مقام و امثال آن مورد توجه قرار می‌دهم، برای شما شرح دهم.

من به خوبی می‌دانم، به محض تمام بودن معیار علمی و دلیل فقهی بر حکمی، لزومی بر تصریح به آن نیست و همچنین می‌دانم در صورتی‌که دلیل شرعی برای فتوایی اقامه شود که با آن‌چه در اذهان متشرعه نقش بسته، مخالف باشد ممکن است فقیه، به جهت رعایت عواطف جمعی از نیکان و وارستگان و برای پرهیز از ناراحتی و دوری‌گزیدن آنان از وی، آن فتوا را ابراز نکند. من این امور را می‌دانم، اما در مقابل، نکات و ملاحظات دیگری هم وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ چه این‌که اوضاع شیعیان در نقاط مختلف جهان به اطلاع من می‌رسد و اثری که ممکن است یک فتوای خاص در از بین رفتن [عسر و] حرج گروهی از آنان در برخی از نقاط دنیا، یا تألیف قلوب اطرافیان‌شان و رفع آزارها و اذیت‌ها از آنان، داشته باشد به من منعکس می‌شود.

عزیز بزرگوار! به عنوان مثال، من از اوضاع شیعیان در عمان و مسقط اطلاع بسیار دارم و می‌دانم که آنها در احاطۀ خوارج، زندگی می‌کنند و از اعتقاد به نجاست آنها در زندگی‌شان، از سختی‌های بسیاری رنج می‌برند و دشواری‌های بی‌پایانی را تحمل می‌کنند، بلکه حتی خیلی وقت‌ها از سوی دیگران، با عکس‌العمل‌ها و واکنش‌هایی نیز مواجه می‌شوند، حال اگر معیار شرعی برای فتوا به طهارت این افراد در نزد فقیه تمام شود، آیا شرایط این دسته از شیعیان، او را بر آن نمی‌دارد که برای برطرف‌کردن سختی‌های آنان و حفظ کرامت‌شان، این فتوا را به صراحت اعلام کند؟ مسأله در برخی موارد دیگر نیز به همین شکل است.

دربارۀ غالیان نیز، این احتمال وجود دارد که بتوان آنها را به تشیع حقیقی، نزدیک کرد و تعامل با آنان در نزدیک کردن آنها به تشیع، اثر قابل توجهی دارد، همین‌طور است.

آیا این اثر، باعث نمی‌شود که فقیه اعلام آن‌چه را که ـ بین او و خدای متعال ـ دلیل فقهی بر آن حکم می‌کند ترجیح دهد؟

به یاد می‌آورم که یک بار، یکی از بزگانِ علمای تبریز، که از دوستان مخلص ما است، بعد از چاپ حاشیۀ ما بر منهاج‌الصالحین، نامه‌ای نوشت و درخواست کرد که نسبت به فتوای طهارت اهل کتاب، سکوت کرده و آن‌را به احتیاط بدل کنیم.

ایشان گفته بود که عده‌ای از خوبان در تبریز، به نجس و خبیث شمردن اهل کتاب عادت کرده‌اند و از کسی که قائل به طهارت باشد، فاصله می‌گیرند. من به ایشان نوشتم: این‌را می‌دانم، اما در عین حال هزاران نفر از کسانی که به کشورهای اهل کتاب مهاجرت می‌کنند را نیز در نظر می‌گیرم.

اینان از اعتقاد به نجاست اهل کتاب، دچار مشکلات می‌شوند تا جایی که تعدادی از موثقین برای من نقل کردند: برخی از متدینینی که به این کشورها مهاجرت کردند، نماز را ترک کرده‌اند و به تدریج اساساً از تدین‌شان دست برداشته‌اند؛ چراکه می‌بینند نجاست دورتادورشان را گرفته است و برای همین از اصل تکلیف دست برمی‌دارند.

در این صورت، اگر خداوند متعال، مرا برای حساب در پیشگاه خود حاضر فرماید و به من بگوید که چرا با ابراز نکردن فتوایی که به آن باور داشتی باعث انحراف این افراد و به سختی انداختن بسیاری از مردم و جذب تدریجی آنها به گناه شدی، چه جوابی خواهم داشت؟

سید بزرگوار! من در مواردی مثل این، به شدت به لحاظ روحی و درونی رنج می‌برم و می‌ترسم که اقدامی انجام بدهم که در آن مصلحت شخصی خود را بر مصلحت دین ترجیح داده باشم؛ من می‌دانم که شخصاً بسیاری از صالحان و متشرعان پارسا را با ابراز فتوای مذکور که با ذهنیت پیشین آنها مخالف است، از دست می‌دهم و شاید این‌طور بگویند: ما را چه به این فقیه و باید ترک‌اش کنیم. اما اگر سرنوشت این افراد این باشد که مرا رها کنند، هرگز دین را ترک نخواهند کرد، بلکه فقط به جای من سراغ فقیه دیگری می‌روند، نمازشان را ترک نمی‌کنند و کرامت‌شان تهدید نمی‌شود؛ بنابراین، دین، آنها را از دست نمی‌دهد و اگر کسی نباشد که وضعیت را برای آنها توضیح بدهد و ذهنیت آنها را برطرف کند، فقط من شخصاً آنها را از دست خواهم داد، اما کسانی که از فتوای نجاست به تنگنا می‌افتند و در مواجهه با این مسأله، دچار ضعف می‌شوند و به‌تدریج از واجبات‌شان دست می‌کشند، وضعیت‌شان به‌گونه‌ای است که خودِ دین، آنها را از دست می‌دهد.

خدا گواه است که من بارها و بارها این دو خسارت را مقایسه می‌کنم و بعضی وقت‌ها نَفسَم به من می‌گوید: وضعیت فعلی‌ات را حفظ کن، اما از سوی دیگر احساس می‌کنم در پیشگاه خداوند متعال، به پاسخ، نیاز دارم.

سید بزرگوار! بر این اساس است که می‌بینید فتوایی که از سوی ما صادر شده است، صرفاً به خاطر آن نبوده که آن‌چه را ثبوتاً دلیل بر آن تمام بوده است، اظهار کنیم، بلکه بر اثر رنج‌هایی از این دست و برای ایجاد تعادل بین اوضاع شیعیان با نیازها و اقتضاءات شرایط آنان در نقاط و اماکن مختلف و نیز به جهت حفظ برخی از مصالح دینی عمومی، ولو به قیمت فداکردن برخی از منافع شخصی، بوده است.

در واقع، ترس و پرهیز از این‌که خودم را بر دین‌ام ترجیح دهم مرا بر آن داشته است که نسبت به فتوای طهارت، موضعی را اتخاذ کنم که می‌بینید.

و از لطف و حسن عنایت خداوند متعال و علم حضرت‌اش به نیت این بنده، امید دارم که ما را از پیامدهای منفی و بدی که ممکن است از این اقدام به‌وجود بیاید، مصون بدارد و از علمای صالحی مانند شما، کسانی را برانگیزد که وضعیت من‌ را توضیح دهند.

در پایان امیدوارم که من را از دعاهای صالح‌تان که در معرض اجابت است، فراموش نکنید، چنان‌که من نیز ان‌شاء‌الله شما را [از دعا] فراموش نخواهم کرد، و همچنین نسبت به من از هیچ نصیحت و ارشادی دریغ نفرمایید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

محمدباقر صدر

۸ شعبان ۱۳۹۷ ه ق

*صدر، سیدمحمدباقر، 

دکمه بازگشت به بالا