سخن هفتهموضوع‌نامک

سخن هفته – ۸

اجتهاد دَری است به روشنایی، سازونهادی برای حرکتِ کاروانِ انسانی و رَحیل آن از منزلی به منزلی دیگر.

اجتهاد، راه را هموار می­سازد و با اَهرُم­‌هایی که دارد نمی­گذارد انسان مسلمان در سنگلاخ‌­های زندگی فروماند و راهی به رهایی، فراروی خود نیابد.

او را توان­مند می‌­سازد که در هر بُرهه، دوره و سرزمینی، به زلال وَحی دسترسی بیابد و به آبشخور ناب و حیات­‌بخشِ آن، فرود آید.

اجتهاد، تراوش اندیشه است، اندیشه‌­ای آزاد، جست­‌وجوگر، سره از ناسره‌­شناس، بینا، دقیق­‌نگر، که نقشۀ راه را با مٌشکی که از خود، فراپیش انسان جویای کمال و رفتار ترازمند، می‌­تراواند، رسم می‌­کند، م‌ی­نگارد، نقشه‌­ای که انسان سالم­‌شامه، بینادل، در هر وادی از وادی‌­های زندگی باشد، و در هر دقیقه‌­ای از شب‌­و­روز، و در هر فراز و یا نشیبی، به بوی خوش آن که از هرسوی می­‌بیزد، می­‌تواند راه را بیابد و به سوی مقصد، بی هیچ واهمه‌­ای، گام زند.

اجتهاد، تراوش­گاه برنامۀ زندگی است، برنامه‌­ای که با پیچ‌­و­خم‌­ها، فراز و فرودهای زندگی، در هر دوره و اقلیمی، سازواری دارد، نقشه‌­ای که همگان را ره می­نماید.

هم آن که در شب، ره می­‌پیماید، هم آن که در روز، هم آن که در دریا و هم آن که در خشکی و هم آن که در جامعۀ بَدَوی و هم آن که در جامعۀ متمدن، زندگی را می‌­سپرد.

اجتهاد، پیوند مردمان را، در هر اقلیم و سرزمین، با هر فرهنگ و آداب و رسوم، با بِرکه‌­ها و آبشخورهایی که در جای­‌جای مسیر حرکت، پدید می­‌آورد، جوی‌­ها و چشمه‌­هایی که ساری می‌­سازد، با دین و آیین وَحیانی، استوار می­‌سازد و راه را بر گسل‌­ها و گسست‌­ها می‌­بندد، بر تفتی و داغمه­‌زدگی.

رسول خدا، خود، با پرتوگیری از وحی، این راه روشن را فراروی انسان مسلمان، نُمود، تا در هر کجای گیتی می‌­زید، از این نور، بی‌بهره نماند، در باتلاق شب، فرو نیفتد، تا ناچار، به پندارهای واهی بیاویزد و بر هر حَشیشی، چنگ یازد.

شهرستانی، محمد بن عبدالکریم بن احمد، در کتاب ملل و نحلِ خود می‌­نویسد:

«خبری به طور استفاضه، از پیغمبر(ص) رسیده که چون خواست معاذ را به یمن بفرستد، فرمود:

بِمَ تَحکُم؟

قال: بکتابِ الله.

قال رسول­الله (ص): فاِن لَم تَجِد؟

قال: بسنةِ رسولِ­الله.

قال رسول­الله (ص): فاِن لَم تَجِد؟

قال: أجتَهِدُ رَأیی.

قال رسول­الله (ص): الحمدالله الذی وَفَّقَ رسولَ رسولِ الله لما یَرضَی الله.»

در روزگار رسول خدا، نیاز به اجتهاد، کم روی می­‌داد، و پس از رحلت آن بزرگوار، روی­‌آوری به اجتهاد، بویژه در بین اهل سنت، که هیچ مرجعی را معتبر نمی‌­شمردند، فزونی گرفت. آنان بر این نظر بودند که:

«لیسَ أحَدٌ مِن خَلقِ الله عَز و جَل، إلّا یُؤخَذُ من قوله و یترک الا نبی(ص)»

اما شیعه در روزگار پس از رسول خدا، کم­‌تر به اجتهاد روی آورد؛ زیرا در گاه حادثه­‌ها و رویدادها و پدیداری موضوع­‌های نو، از جویبارهایی خود را لباب می­‌ساخت که از همان آبشار بلند نبوی سرچشمه می‌­گرفتند، باهمان صافی و زلالی.

اینان به گفته‌­های گوهرین امامان، با همان دید می­‌نگریستند که به گفته‌­های ارزش­مند و روشنایی‌­بخش رسول خدا(ص).

در هر پیشامد، رویداد و حادثه‌­ای به این آبشخورِ وَحیانی فرود می‌­آمدند، بینایی و حیات جدید می‌­یافتند و ره‌توشه‌­ای گران‌­بها، برای ادامۀ راه و گذر از گذرگاه­‌های دشوارگذر.

از این‌­روی، در این دوران، ک‌م­تر خود را به تدبیر و چاره‌­گری دیگری برای دست­یابی به حکم شرعی، نیازمند می‌­دیدند، ولی با پایان‌یابیدن این دوران، با توجه به اختلاف اخبار رسیده و در دسترس، از امامان ـ همان‌­سان که «الاستبصار فیما اختلف من الاخبار» شیخ طوسی بازتاب یافته، و گوناگونی فتواهای فقیهان امامیه، _همان‌سان که در کتاب «مختلف الشیعة فی احکام الشریعة» علامۀ حلی نمود پیدا کرده است ـ فقیهان، برای روشن‌کردن تکلیف خود و پیروان مکتب اهل­بیت و جامعۀ شیعی، در گاه پیشامدها و حادثه­‌ها، چاره در این دیدند که به میان­‌داری اجتهاد، تَن در دهند و دانش اصول را به سبکی دقیق و نو و پاسخ­گوی به نیازهای روزآمد و نوبه‌­نوی فردی و اجتماعی، پی بریزند، بُنلادی استوار برای سازمندسازی چِسانی بهره‌­گیری از کتاب سنت، عقل و عرف.

راه، روشن شد، اخبار، نظم و نَسَق یافت و فتواها به هم نزدیک شد و حوزۀ فقهی شیعه در برابر توفان‌­های توفنده و تندبادهای ویران­گر، افراشته و استوار ماند و بالید و شکوفان شد و سایه‌گستر و بُن‌­بست­‌گشا.

اما این بار­وی شگفت که برای در برگیری حکومت گسترده و جهانی، طرح­‌ریزی شده بود، چون مجال جولان‌گری و درنوردیدن عرصه‌­های گوناگون را در پرتو حکومتی مقتدر نیافت، بیش­تر در حوزة فردی به چاره‌­گری پرداخت و از بَست و گشادِ کارها در حوزة اجتماعی بازماند و این بازماندگی، پیامدهای ناگواری برای فقه شیعه درپی ­داشت که امید می‌­رود، امروزه، با فراتابی نظام مقدس اسلامی، اجتهاد و دانش ره­‌گشای اصول، جایگاه والای خود را به شایستگی بیابند، پرتو افشانند و جامعۀ اسلامی را در تمامی عرصه­‌ها، از فروافتادن در کلاف‌­های سَردرگم، برهانند.

دکمه بازگشت به بالا